بهتر است اصلاً در مورد مصداقهای کودکآزاری صحبت نکنیم، کودکآزاری در هر سطح و درجهای که باشد، غیرقابلقبول و آزاردهنده است.
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، وقتی راجع به موارد کودکآزاری صحبت میشود، به بدترین اتفاقات اشاره میشود که ممکن است قبح کودکآزاری را در جامعه بریزد و برخی خانوادهها حساسیت شان را نسبت به درجات خفیفتر کودکآزاری از دست بدهند، چراکه مدام درباره کودکآزاریهایی میشنوند که به ضربوجرح و یا فوت کودک میانجامد! آلما رجاییفر، مدیر انجمن حمایت از کودکان بد سرپرست استان اصفهان و کارشناس ارشد حقوق است. او از تجربیات چندین ساله خود در انجمن حمایت از کودکان بد سرپرست میگوید. انجمن مردمنهادی که در سال ۱۳۷۸ پایهگذاری و در سال ۱۳۸۵ بهصورت رسمی ثبت شد و حالا نزدیک به دو دهه است که بهعنوان یک سازمان مردمنهاد در زمینه آسیبهای اجتماعی و بهطور تخصصی کودکآزاری فعالیت میکند.
بهعنوان یک سازمان مردمنهاد در زمینه پیشگیری با کودکآزاری چه اقداماتی میکنید؟
بهطورکلی ما هم درزمینه پیشگیری و هم مقابله با کودکآزاری فعالیت میکنیم. فعالیتهای پیشگیری با برگزاری کلاسهای آموزشی، همایشها و اطلاعرسانی از طریق مختلف و همچنین آموزش حقوق کودک به خانوادهها انجام میشود. در زمینه مقابله با کودکآزاری که البته فعالیت اصلی ماست نیز وقتی موارد کودکآزاری به ما گزارش داده میشود به موضوع ورود پیدا میکنیم و تا برطرف شدن کودکآزاری تلاش میکنیم.
چطور از موارد کودکآزاری مطلع میشوید؟
معمولاً مدارس، کلانتریها، اورژانس بیمارستانها، مردم و شهروندانی که بهنوعی با این انجمن و فعالیتهایش طی ۲۰ سال آشنا شدهاند، موارد کودکآزاری را گزارش میدهند.
بعد از گزارش کودکآزاری چه میکنید؟
۹۰ درصد مواردی که گزارش میشود در حدی نیست که کودک از خانواده جدا شود، بهاصطلاح بچه خطر بقا ندارد که بخواهیم برای جدا کردن او از خانوادهاش با بهزیستی و دادستانی هماهنگی انجام دهیم. البته مواردی وجود دارد که با هماهنگی مرجع قضایی و از طریق اورژانس اجتماعی بهزیستی کودک از خانواده جدا میشود، اما بهندرت اتفاق میافتد.
معمولاً کودکآزاری در چه خانوادههایی اتفاق میافتد؟
در بیشتر موارد خانوادهای که در آن کودکآزاری اتفاق میافتد مشکل اقتصادی حاد دارد و بچه در این خانواده اذیت میشود و یا پدر و مادر مشکلاتی همچون افسردگی و بیماریهای روحی دارند، یا اینکه طلاق گرفتهاند که این موضوع به کودک آسیب میرساند. اما ۶۰ تا ۷۰ درصد موارد کودکآزاری به خاطر اعتیاد است، یعنی پدر، مادر یا هر دو درگیر اعتیاد هستند و به همین خاطر شاید بتوان گفت عامل اصلی کودکآزاری اعتیاد پدر و مادر است.
وقتی مشکل کودکآزاری به مشکلات دیگری همچون اعتیاد گره میخورد، چه میتوان کرد؟
ما در اصلیترین گام والدین معتاد را برای پذیرش رایگان به کمپ ترک اعتیاد معرفی میکنیم. بعد از ترک اعتیاد هم به حرفهآموزی و حتی کاریابی آنها بهصورت رایگان کمک میکنیم.
و اگر والدین برای ترک اعتیاد همکاری نکنند چه میکنید؟
وقتی کسی نمیخواهد اعتیادش را ترک کند و آینده فرزندش نیز برایش مهم نیست، تلاش میکنیم از طریق والدی که سالم است که معمولاً مادر خانواده است، از کودک حمایت کنیم. برای این کار سعی میکنیم ازنظر اقتصادی و روحی مادر را قوی کنیم که بتواند بهتنهایی چرخ خانواده را بچرخاند و بچهها آسیب کمتری ببینند. مثلاً در کارگاههای آموزشی خیاطی، میناسازی، کار با چرم، هنرهای مختلف را یاد بگیرند و بعدازآن وسایل لازم را در اختیارشان قرار میدهیم تا ازنظر مالی مستقل شوند. با دو مرکز مشاوره هم برای ارائه مشاوره رایگان همکاری داریم، چون علاوه بر والدین، خود بچهها نیز خیلی مواقع نیاز به مشاوره دارند. مثلاً کودکی بیشفعال است و بیشتر از بقیه دعوا میشود و یا آسیبهای روحی دیده که نیاز به درمان دارد.
به نظر میرسد بیشترین تلاش شما برای بازسازی خانواده است.
دقیقاً. به صورت کلی ما سعی میکنیم خانواده را ترمیم کنیم تا زندگی بچه بهنوعی حفظ شود و بتواند از یک زندگی نرمال برخوردار باشد. خانواده سرمایهای است که باید برای بچه حفظ شود، حتی اگر با یک والد باشد. تجربه ثابت کرده که هرچه زودتر از مشکلات خانوادهها مطلع شویم بهتر میتوانیم به این کودکان کمک کنیم.
برای خود کودکان چهکارهایی انجام میدهید؟
در برخورد با بچههایی که مورد کودکآزاری قرار گرفته و حمایت از آنها، قدم نخست این است که کودکآزاری متوقف شود. بعد باید فکری برای خانواده کرد که از شرایط بدی که در آن قرار دارد، خارج شود. در نهایت نیز برنامههایی برای درمان و بازسازی وضعیت روحی کودکان داریم. البته حمایتهای مختلفی برای کودکان داریم؛ ازجمله پرداخت هزینههای تحصیلی تا مقطع دانشگاه، پرداخت هزینههای درمانی و …، اما تأکید داریم که این حمایتها تا ۱۸ سالگی ادامه دارد و به خود بچهها هم میگوییم که از این سن باید شروع به کار کردن کنند، چون تجربه ثابت کرده در خانوادهها عمدتاً فقر فرهنگی به فقر اقتصادی منجر میشود. پس باید این چرخه را به هم بریزیم و به بچهها یاد دهیم روی پای خودشان بایستند، یعنی آرزوهای بزرگ برای خودشان داشته باشند و تلاش کنند به چیزی که میخواهند برسند و مسئولیت زندگی خودشان را به عهده بگیرند.
پس کودکآزاری در خانوادههای گرفتار فقر بیشتر اتفاق میافتد؟
کودکآزاری را نمیشود برچسب زد که در بالای شهر یا پایینشهر اتفاق میافتد، مثل اعتیاد که ممکن است هم در خانوادههای ثروتمند و هم فقیر اتفاق بیفتد. ممکن است کیفیت آن فرق داشته باشد، اما تأثیرش یکی است.
تاکنون به چه تعداد کودک کمک کرده اید؟
تا الآن ۲۱۰ بچه مورد کودکآزاری از پوشش انجمن خارج شدهاند، یعنی به سنی رسیدهاند که از زیر چتر حمایتی انجمن خارج شدهاند. خوشبختانه تاکنون بیشتر بچهها موفق بودهاند، بهویژه زمانی که یکی از والدین با ما همراه بوده اند. هماکنون ۴۵ خانواده را تحت پوشش داریم، البته به خاطر اینکه دفتر انجمن استیجاری است هر دو سه سال یکبار مجبور به جابجایی هستیم، در هر محلهای یکسری مددجوی جدید پیدا میکنیم و یکسری مددجو از پوشش انجمن خارج میشوند. اگرچه اصلیترین نیاز یک انجمن مردمنهاد این است که پایگاه ثابتی داشته باشد تا فعالیتش را منسجمتر و با امنیت خاطر بیشتری انجام دهد، اما توانستهایم از ظرفیت نیروهای مردمی داوطلب در هر محله استفاده کنیم. کمکهای مردمی نیز همیشه بوده و اغلب خیرین ما قشر کارمند و متوسط جامعه یا پزشکان و افرادی هستند که خودشان با انجمن آشنا شده و هزینههای حمایت از کودکان را تقبل می کنند.
به نظر خودتان فعالیتهایی که سازمانهای مردمنهادی همچون انجمن شما درزمینهٔ کودکآزاری انجام میدهند، کافی است؟
قطعاً اینطور نیست. ما اکنون نیاز به قوانین مدون و دقیقی در این زمینه داریم. قانون حمایت از کودکان و نوجوانان چند سالی است که در مجلس شورای اسلامی در انتظار تصویب است. اخیراً نیز طرح اعطای تابعیت به کودکانی که مادر ایرانی و پدر غیرایرانی دارند، در مجلس مطرح شد که به نظر میرسد چنین طرحهایی به بچههای در معرض آسیب به خاطر مشکلات خانواده کمک زیادی میکند. برای کودکان بدون شناسنامه نیز باید فکری شود و قوانین لازم تصویب شود چون این بچهها بدون هویت قانونی آینده روشنی پیش روی ندارند.
و از مردم چهکاری برمیآید؟
کاری که مردم میتوانند انجام دهند این است که نسبت به کودکآزاری حساسیت داشته باشند. اگر در همسایگی خود کودکی میبینند که هرروز صدای جیغ و فریادش بلند است، یا کودکی که دارد آزار میبینند، سوءتغذیه دارد، توجهی به او نمیشود و یا هر کودکی که وضعیت غیرعادی و شرایط سختی دارد، نگویند به من ربطی ندارد! یک کودک نه میتواند وکیل بگیرد، نه به نیروی انتظامی و نه دادگستری مراجعه کند، نه حتی میتواند کاری برای دفاع از خودش انجام دهد. شما که بیننده وضعیت او هستید وظیفه گزارش دارید و میتوانید به سازمانهای مردمنهاد، اورژانس اجتماعی و یا هر مرجع قانونی که میتواند به کمک بچه بیاید اطلاع دهید.
و سخن پایانی
وظیفهداریم صدای بچههایی باشیم که کم سن و سال بوده و تحت آزار و اذیت هستند. بچههایی که نه از قوانین اطلاعی دارند، نه دسترسی بهجایی دارند و نه صدای بلندی که به کسی خبر دهند چه بلایی بر سرشان میآید. این کودکان ضعیفترین و آسیبپذیرترین قشر جامعه هستند، برای همین وظیفه هر فرد در جامعه است که اگر متوجه چنین مواردی شد، تلاش کند یا حداقل به مراجع رسمی گزارش دهد. نباید بگذاریم کودکآزاری در سکوت و بدون فریادرسی برای کودکان ادامه یابد. کودکانی که مورد کودکآزاری قرار میگیرند با آسیبهای جسمی و روحی زیادی بزرگ میشوند و بیشترشان بعدها نه میتوانند پدر و مادری خوب و نه شهروند خوبی برای جامعه باشند، پس اگر میخواهیم جامعه را امنتر و آینده بهتری برای فرزندانمان بسازیم باید به کمک کودکانی بشتابیم که قطعاً نیازمند کمک ما هستن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر