برای روز جهانی حقوق بشر پیشتر در خصوص یکی از معضلات موجود در زندان قرچک بزرگترین زندان زنان نوشتم و حال به بهانه روز جهانی حقوق بشر، میخواهم از حداقل حقوقی که در قرچک یا همان ندامتگاه شهر ری، نادیده گرفته شده است بنویسم.
هر چند که میدانم بسیاری با توجه به وضعیت اقتصادی و شرایط موجود برای کارگران و معلمان عزیز شاید معتقد باشند که حال مسائل مهمتر وجود دارد؛ اما به نظر من شرایط زنان زندان قرچک نیز حاصل همین شرایط موجود در جامعه است و یا میتواند با توجه به میزان فقر، آیندهی افراد بیشتری هم باشد.
زندان قرچک بزرگترین زندان زنان ایران است که اگر خلاصه بگویم جهنم، اردوگاه کار اجباری و کمپ ترک اعتیاد است!
این زندان در شورهزارها و در میان نیزارهای جاده قرچک –ورامین واقع شده و ۱۰۰۰الی ۱۵۰۰ زندانی دارد و شامل قرنطینهای کوچک و ۱۰بند است و در هر بند حدود ۱۰۰الی ۲۰۰ نفر زندانی هستند.
روزانه ۳۰ الی ۵۰ نفر وارد این زندان میشوند که بیرون رفتن از آن کاری است بس دشوار!
هر جدیدالورودی ابتدا باید ۳روز در قرنطینه بماند و سپس به بندها منتقل میشود.
انتقال به بندها خلاف قوانین، حتی داخلی است و بر اساس جرم، سن، سابقه، وضعیت پرونده (بازداشت یا محکوم) میزان محکومیت، بیماری خاص و …صورت نمیگیرد. همه افراد با جرائم متفاوت با هم نگهداری میشوند. ظاهراً بند ۱ و ۲ مختص معتادان است.
بند ۳ و ۴ مخصوص جرائم سنگین و خطرناک است.
این بندها جزء مخوفترین و پرجمعیتترین بندها هستند که حتی رئیس زندان، رئیس داخلی و معاونان و حفاظتیها، هیچ یک جرأت ورود به این بندها را ندارند تا مبادا کتک بخورند.
بند ۵ و ۶ ظاهراً مخصوص جوانان نامیده میشود و بند ۷ ترکیبی از زندانیان غیر سیگاری هستند.
بند ۸ بند مادران و زنان باردار و کودکان زیر دو سال است.
بندهایی نیز موسوم به ۱ و ۲ مشاوره هستند که از سایر بندها جدا هستند و توسط شهرداری جهت تبلیغات و ماستمالیهای قوه قضاییه ساخته شدهاند.
فضایی آرامتر از سایر بندها دارد و در ظاهر مخصوص کسانی است که از لحاظ روانی متعادلتر از سایرین هستند.
حال آنکه در سایر بندها بسیاری زندانی متعادل وجود دارند که شرایط آنها را هم عاقبت نامتعادل خواهد کرد.
افراد ساکن در این بند گزینش شده و در عین حال مخلوط از همه جرائم و سنین هستند.
همانطور که گفته شد در هیچ یک از این بندها تفکیک جرائم صورت نگرفته که بر اساس همین اصل تفکیک جرائم جای مرجان داوری و دراویش در زندان قرچک نیست.
در قرچک تعدادی از زندانیان رای کار نامیده میشوند.
رای کاران کسانی هستند که تمامی کارهای خدماتی و مراقبتی و آشپزی و …به عهده آنهاست.
در واقع تمامی کارهایی را که پرسنل و کارمندان میبایست انجام دهند و بابت آنها حقوقهای هنگفت دریافت میکنند را این زندانیان رای کار انجام میدهند.
در سایر کشورها چنین زندانیانی برای مردم جامعه کار میکنند و در ازای کارشان از میزان محکومیت آنها کم میشود.
اما در قرچک در بهترین حالت در ازای ماهانه ۱۰۰ هزار تومان و یا کارها فقط در ازای زمان بیشتر تلفن و ملاقات حضوری که هر ۴ماه مجاز است، انجام میشوند.
اغلب مجبور به رختشویی و بافتنی برای امرار معاش هستند.
در تمام این امور، رای کاران متعهد میشوند که تمام مسئولیتها و عواقب کارهایشان به عهده خودشان است.
حتی درمان احتمالی و جبران حسنه است.
توهینها و سوء استفادهها از رای کاران، از آزار دهندهترین مسائل است.
اغلب زندانیان که وارد میشوند، معتادانی هستند که سقفی جز آسمان و تختی جز خیابان و هیچ مرهمی جز مواد نداشتهاند و به جای کمپ ترک اعتیاد راهی زندان میشوند و به محض ورود در قرنطینه بدون هیچ مراقبت و اصول و دارویی مجبور به ترک مواد مضر میشوند. اگر حتی در حال مرگ باشند، فقط زندانیان دیگر مراقب آنها هستند و چیزی جز توهین و بیتوجهی از مسئولین دیده نمیشود.
حتی سیگار، چای و غذای بیشتر، به تلافی کمبودها، توهینها و تحقیرها یا به خود آسیب میزنند یا دیگران.
در طی سه روزی که در قرنطینهاند یک پزشک عمومی بیمار آنها را ویزیت میکند.
فقط از تعدادی انگشت شمار زندانی معتاد تست ایدز و هپاتیت میگیرند اما اگر مبتلا هم باشند از سر رأفت تفاوتی با دیگران ندارند! و آنها را به حال خود و بین دیگران رها میکنند.
سپس یک مددکار که خود شدیداً نیازمند مدد است با فرمی به دست به سراغ زندانیان میآید و از او که روی برگه چرت میزند، میخواهد که به سؤال “آیا تاکنون در کلاس قرآن شرکت کردهاید یا خیر” جواب بدهد.
عصرها وقتی درب هواخوری بسته میشود، هیچ روزنهای به هوای آزاد موجود نیست.
نه دری نه پنجرهای.
زندانیان تا صبح در فضایی بسته و خفه، در تختهایی کوتاه غیر استاندارد و یا روی زمین و زیر چراغهایی که هرگز خاموش یا کم نمیشوند، سر میکنند.
زندانیانی که نمیدانند چه چیزهایی باید داشته باشند و تلاشی هم برای بهبود وضعیت خود نمیکنند، چرا که اساساً تصوری از شرایط بهتر ندارند.
اینها که مینویسم دیدههای من از زندان قرچک بزرگترین زندان زنان ایران در طول ۳ ماه و نیم تبعید است و ناگفتههایی بسیاری هست که باید از زندان زبان کسانی که سالهاست در آنجا مدفون شدهاند، شنید.
البته که بیانصافی است اگر نگوییم در آن زندان شاید اندک نفراتی حتی کمتر از انگشتان یک دست باشند، که برای بهتر شدن وضع زندانیان در تلاش هستند، اما با وجود فساد اخلاقی و قضایی سراسری که بر تمام زندان و ایران حاکم است، نه به جایی میرسند و نه تلاش آنها دیده میشود.
«آری خانه از پای بست ویران است
باز هم ادامه خواهد داشت
آتنا دائمی–فعال حقوق بشر- بند زنان زندان اوین- آذر ۹۷»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر