آزاد بهرامی : فعال حقوق بشر/عضو کانون دفاع از حقوق بشر در ایران /عضو شبکه مدافعین حقوق بشر در ایران
۱۳۹۸ بهمن ۱۰, پنجشنبه
آمارهای ارائه شده کودک آزاری نشان دهنده آمار واقعی کودک آزاری درجامعه نیست
ایسنا/آذربایجان غربی مدیر کل پزشکی قانونی آذربایجان غربی گفت: امارهای ارائه شده کودک آزاری آمار مدعیان کودک آزاری بوده و نشان دهنده آمار واقعی کودک آزاری درجامعه نیست.
دکتر رسول روشنی در گفت و گو با ایسنا افزود: آمار ارائه شده دراین خصوص از سوی روابط عمومی پزشکی قانونی، آماری خام و ۹ ماهه بوده که جهت مقایسه با سال گذشته نیاز به کار آماری دقیق داشت.
وی ادامه داد: اماری که اینجانب در اختیار دارم نشان می دهد که استان از لحاظ کودک آزاری در وضعیت بهتری نسبت به استانهای دیگر قرار دارد.
مدیر کل پزشکی قانونی استان اظهار کرد: احتمال دارد هرگونه اتفاق و آسیبی برای کودکان در مرحله اول مراجعه به پزشکی قانونی بعنوان کودک آزاری مطرح شود در حالیکه ربطی به کودک آزاری نداشته و احتمالا ناشی از ادعای شخصی در راستای طرح دعوی برای اهداف دیگر باشد که زیاد نمی توان به این آمار استناد کرد.
وی ادامه داد: امار کامل و واقعی در موضوعات و حوزه های عادی این اداره در سایت رسمی این اداره کل قرار دارد.
۱۳۹۸ بهمن ۷, دوشنبه
افزایش 62 درصدی کودک آزاری در آذربایجان غربی طی سال جاری
ایسنا/آذربایجان غربی رئیس سازمان پزشکی قانونی آذربایجان غربی گفت: کودک آزاری در استان ۶۲ درصد افزایش یافته است.
رسول روشنی در گفت و گو با ایسنا با اشاره به اینکه در سال جاری میزان کودک آزاری با افزایش قابل توجهی مواجه است، گفت: از آغاز سال جاری تاکنون ۶۸ مورد کودک آزاری گزارش شده است که نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۶۲ درصد افزایش را نشان می دهد.
وی در خصوص آمار همسرآزاری در استان نیز یادآور شد: در سال جاری تعداد ۲۴۴۲ مورد همسر آزاری در استان اتفاق افتاده است که نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۱۱ درصد افزایش دارد.
روشنی گفت: آمار مرگ و میر ناشی از تصادفات در سال جاری در استان به تعداد ۱۰۹ زن و ۴۶۰ مرد گزارش شده است.
رئیس سازمان پزشکی قانونی آذربایجان غربی افزود: همچنین در سال جاری تعداد ۱۷۹ مورد، سقط جنین صورت گرفته است.
وی با اشاره به تعداد موارد فوتی ثبت شده در اثر سوء مصرف مواد در استان گفت: امسال در استان یک زن و ۲۶ مرد در اثر سوء مصرف مواد فوت شدند.
مدارس برنامه عملیاتی خود را برای جبران تعطیلی مدارس اعلام کنند
تهران- ایرنا- فرماندار شهرستان ورامین از مدیران مدارس خواست تا برنامه عملیاتی خود را برای جبران تعطیلی مدارس ناشی از ایام آلوگی هوا اعلام و اجرایی کنند.
به گزارش ایرنا، حسین کاغذلو روز شنبه در جلسه شورای آموزش و پرورش ورامین که در دبیرستان سوده این شهرستان برگزار شد اظهار کرد: مدارس شهرستان ورامین به دلیل آلودگی هوا، با تعطیلیهای مکرری مواجه شد که این امر مشکلاتی را برای معلمان و دانشآموزان به همراه داشته است.وی افزود: تعطیلی مدارس باعث شده تا کار تدریس دروس مختلف بر اساس طرح درس و برنامه زمانبندی آموزش و پرورش به درستی انجام نشود و این امر باعث میشود تا مدارس در پایان سال با مشکل مواجه شوند.کاغذلو گفت: مدیران مدارس برنامههای عملیاتی و قابل اجرای خود را برای جبران این عقب ماندگی اعلام و اجرایی کنند تا با برنامه ریزی آموزش و پرورش، این برنامه اجرایی و عقبماندگی دانش آموزان جبران شود.کاغذلو در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به نقش شورای آموزش و پرورش در تحقق اهداف آموزشی و پرورشی گفت: یکی از مهمترین اهداف تشکیل شورای آموزش و پرورش، جلب مشارکت عمومی فکری و نظارتی در توسعه کارکردهای آموزش و پرورش است چرا که رفع مسائل و مشکلات مربوط به بیش از ۵۰ هزار دانش آموز از توان یک ارگان و دستگاه خارج است.رئیس شورای آموزش و پرورش ورامین اظهار کرد: اعضای شورای آموزش و پرورش موظفند تا با جلب مشارکت دستگاهها ، نهادها و نیز خانوادهها ، به ارتقاء اثربخشی مشارکت همگانی در تعالی نظام تعلیم و تربیت کشور کمک کنند و از خروجی آن در تربیت آینده سازان ایران اسلامی استفاده کنند.کاغذلو گفت:رسیدگی به امور آموزش و پرورش در اولویت فعالیت فرمانداری قرار دارد و تلاش میکنیم تا با استفاده از ظرفیت های موجود در شهرستان به رفع مشکلات آموزش و پرورش پرداخته و این نهاد را به محل پرورش نخبگان تبدیل کنیم.وی با اشاره به در پیش بودن انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و نخستین میاندورهای پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری گفت: انتخابات نمادی از مردمسالاری دینی نظام مقدس جمهوری اسلامی است که فرهنگیان در اجرا و جلب مشارکت آحاد مردم در این رویداد مهم سیاسی، نقش موثر و بسزایی دارند.فرماندار ورامین افزود: با توجه به این که تعداد زیادی از دانش آموزان به عنوان رأی اولی، برای نخستین بار در این آزمون مهم سیاسی شرکت میکنند، لازم است تا با برگزاری همایشهای تخصصی، زمینه مشارکت آگاهانه دانش آموزان در انتخابات را فراهم کنیم.
سرنوشت شوم پسر ۷ ساله در بیابان های مشهد
به گزارش رکنا، صدای چند مرد به گوشش خورد اما نمی دانست توهم است یا واقعیت. دوستانش قبلا گفته بودند که این بیابان جن دارد و شب که می شود آن ها به دل بیابان می زنند و سر و صدا به راه می اندازند. ترس همه وجودش را فرا گرفته بود و در ظلمت خانه تاریک سایه های ترسناکی را می دید که به سمتش می آیند. هوا سرد بود و پاها و دستانش هم کرخت شده بود و حسی نداشت.
دلش می خواست به سمت در خانه متروکه برود و به صاحبان صدا بگوید که اینجا گرفتار شده است اما ترس کودکانه اش اجازه نمی داد، البته اگر می خواست هم نمی توانست چون نه پایی برای رفتن داشت و نه رمقی برایش مانده بود.
برای اینکه به مادرش اثبات کرده باشد بزرگ شده است شب به دل بیابان زده بود اما در بین راه مانده و به این خانه متروکه پناه آورده بود. 7 یا 8 ساعت می شد که در آن خانه مخوف زمین گیر شده بود. سرما از میان تارو پود لباس های کمش بر اندام نحیف و کوچکش حمله برده بود و هر آینه ممکن بود پسرک یخ بزند.
چشمان بی رمقش را برای یک لحظه تیز کرد. کسی کنار درخانه تاریک ایستاده بود و او را صدا می زد. صاحب صدا را نمی شناخت. هرچه توان داشت در گلویش گذاشت و صدای کودکانه اش را بلند کرد و به فریادهای مرد پاسخ داد. مرد جوان بلافاصله وارد خانه شد و از طریق بیسیمی که در دست داشت به چند نفر دیگر اطلاع داد که پسرک را پیدا کرده است. ناجی پسرک مأمور پلیسی بود که به همراه ده ها نفر دیگر در بیابان در پی یافتن او بودند.
پسر بچه هشت ساله بلافاصله تحویل عوامل اورژانس و به همراه خانواده اش راهی مرکز درمانی شد.
ماجرای این داستان اما از آنجا شروع شد که شامگاه روز پنجشنبه زنی جوان با پلیس تماس گرفت و گزارش مفقودی پسر هشت ساله اش را اعلام کرد.
نشانی اعلام شده روستای شهرآباد از توابع شهرستان بردسکن بود. از همین رو تیم های انتظامی بردسکن به همراه نیروهای سپاه، هلال احمر و بسیج مردمی روستا به امداد این مادر نگران رفتند.
تحقیقات اولیه پلیس حاکی از آن بود که زن جوان سر مسئله پیش پا افتاده ای به فرزند خردسالش ایراد می گیرد و او را دعوا می کند. پسرک که تنها 8 سال دارد هم عصر از خانه بیرون می زند و تصمیم می گیرد به خانه یکی از خویشاوندان شان در روستای جی ور که چهل کیلومتر فاصله داشت برود.
درست زمانی که هوای سرد و بارندگی آغاز می شود پسرک از خانه بیرون می زند ولی در راه به دلیل نداشتن لباس گرم مناسب، تاریکی هوا و شدت بارندگی به خانه ای متروکه پناه می برد.
مأموران پس از 7 ساعت تلاش و جست وجو در بیابان های اطراف او را در ساعت 1:30 بامداد روز جمعه درحالی که داخل خانه ای مخروبه گوشه ای پناه برده بود پیدا کردند و تحویل خانواده اش دادند.
۱۳۹۸ بهمن ۵, شنبه
بیش از هزار پرنده مهاجر در میانکاله از بین رفتند
پایگاه خبری دیده بان محیط زیست ایران (IEW): طی روزهای اخیر تعداد زیادی از پرندگان مهاجر زمستانگذران در پناهگاه حیات وحش میانکاله از بین رفتهاند.
آمار تلفات بالا موجب شده تا به درخواست محیط زیست، اداره کل دامپزشکی مازندران وارد عمل شده و کارشناسان این سازمان ضمن معدوم سازی لاشه پرندگان نسبت به نمونه برداری جهت تعیین عامل مرگومیر اقدام نموده اند.
در حال حاضر تالاب میانکاله در بایکوت خبری قرار گرفته و به عکاسان و خبرنگاران اجازه ورود به محدوده تالاب داده نمیشود اما بر اساس شنیدههای خبرنگار دیدهبان محیط زیست، هزاران عدد انواع پرندگان مهاجر و عمدتا از گونههای چنگر، فلامینگو، کشیم و اردک از بین رفتهاند.
علت دقیق مرگومیر پرندگان هنوز از سوی سازمان دامپزشکی اعلام نشده اما به احتمال بسیار زیاد ویروس آنفلوآنزای فوق حاد پرندگان عامل تلفات اخیر میباشد.
سازمان حفاظت محیط زیست که همواره و بهخصوص در دوره جدید مدیریت این سازمان علاقه وافری به صدور پروانه شکار اندک حیات وحش کشور به شکل قانونی دارد به توصیه کارشناسان در ابتدای فصل پاییز مبنی بر شیوع آنفلوآنزای فوق حاد پرندگان توجهی نکرده و نسبت به صدور پروانه شکار پرندگان وحشی در بسیاری از استانها از جمله مازندران اقدام نمود.
با مشاهده تلفات پرندگان مهاجر در میانکاله، مسئولان محیط زیست مازنداران اعلام کردهاند شکار پرندگان وحشی در شرق این استان ممنوع میباشد.
واضح است که این اقدام در جهت ممنوعیت شکار پرندگان وحشی کاملا نمایشی و بیفایده است چراکه نمیتوان مانع شکارچیانی شد که به حساب دولت پول واریز و پروانه قانونی شکار دریافت کردهاند.
امیدواریم مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست سلامت و امنیت غذایی و اقتصادی کشور را بازیچه خود قرار نداده و صدور پروانه شکار همزمان با فصل مهاجرت پرندگان و شیوع آنفلوآنزای فوق حاد در کشور را برای همیشه متوقف کنند.
۱۳۹۸ بهمن ۴, جمعه
تنبیه بدنی یک دانش آموز در یکی از مدارس استان یزد
روز شنبه ۲۸ دی ماه، یکی از دانش آموزان مدرسه رونقی دهستان فهرج واقع در استان یزد توسط معلم خود مورد تنبیه بدنی قرار گرفت. مطابق ماده ۷۷ آیین نامه انضباطی مدارس، اعمال هر گونه تنبیه دیگر از قبیل اهانت، تنبیه بدنی و تعیین تکالیف درسی جهت تنبیه ممنوع است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از تسنیم، شامگاه شنبه ۲۸ دیماه ۱۳۹۸، والدین یکی از دانشآموزان مدرسه رونقی دهستان فهرج یزد اعلام کردند که فرزندشان مورد تنبیه بدنی قرار گرفته است.
والدین این کودک ماجرای تنبیه بدنی کودکشان را چنین تشریح کردند: “روز شنبه ۲۸ دیماه، معلم کلاس دوم مدرسه طبق معمول همیشه کلاس را رها کرده و معلم کلاس ششم به جای وی به کلاس درس آمده بود. در حالی که این معلم در کلاس بوده پسر من با یکی از همکلاسیهایش جر و بحث میکند و وی برای اینکه آنها را تنبیه کند، دو گوش فرزندم را میگیرد و از زمین به وسیله گوشهایش بلندش میکند. این کار ناراحت کننده معلم در حالی انجام شده که کودک من چند سال گذشته گوشهایش را عمل کرده است”.
بر اساس این گزارش، اتفاقات رخ داده در این مدرسه مسبوق به سابقه است؛ به طوری که پیشتر گزارشاتی از این قبیل خبررسانی شده و این موضوع به مدیرکل آموزش و پرورش استان یزد نیز اطلاع داده شده و او هم در تماس با مدیر آموزش و پرورش ناحیه دو یزد، از وی خواسته تا موضوع را پیگیری کرده و پاسخ دقیق در ارتباط با این موضوع را اعلام کند.
در این گزارش آمده است که مدیر این مدرسه، کمبود معلم را توجیهی بر وضعیت پیش آمده عنوان کرده است.
لازم به ذکر است که مطابق ماده ۷۷ آیین نامه انضباطی مدارس، اعمال هر گونه تنبیه دیگر از قبیل اهانت، تنبیه بدنی و تعیین تکالیف درسی جهت تنبیه ممنوع است.
سمنان| ۲۶۰۰۰ کودک دارای والدین غیرمؤثر در کشور شناسایی شدند
به گزارش خبرگزاری تسنیم از سمنان، سعید بابایی در جمع خبرنگاران اظهار داشت: 26 هزار کودک دارای والدین غیرمؤثر در کشور شناسایی شدهاند.
وی افزود: از تعداد کل کودکان شناسایی شده دارای والدین غیرموثر در کشور تعداد 16 هزار کودک در خانواده خودشان و مابقی آنها در مراکز شبه خانواده زندگی میکنند.
مدیرکل امور کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور عنوان کرد: ساماندهی و حمایت کودکان به ویژه کودکان دارای والد غیرمؤثر یکی از برنامههای که با جدید از سوی سازمان بهزیستی کشور در دستور کار و اولویت رسیدگی و اجرا قرار گرفته است.
بابایی راهاندازی سامانه جامع مهدهای کودک کشور را از دیگر برنامهها و اقدامات مهمی عنوان کرد که سازمان بهزیستی آن را در دستور کار خود قرار داده است.
وی در مورد بهره برداری از این سامانه گفت: سال 99 این سامانه مورد بهرهبرداری قرار میگیرد.
مدیرکل امور کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور عنوان کرد: علاوه بر مهدکودکهای کل کشور تمامی شیرخوارگاههای موجود در کشور نیز در این سامانه پوشش داده میشود.
۱۳۹۸ بهمن ۲, چهارشنبه
نامه سهیلا حجاب از زندان اوین؛ “حکومت ستمگر، ساقط باید گردد
سهیلا حجاب، متهم سیاسی محبوس در بند زنان اوین نامهای سرگشاده تحت عنوان “آن قلم که از بیداد ننویسد قلم باد!” نوشته است. خانم حجاب در این نامه ضمن بررسی ابعاد حقوقی پیرامون ساقط کردن هواپیمای تهران کیف، توسط پدافند هوا فضای سپاه بر فراز آسمان تهران، به سیل اخیر در استان سیستان و بلوچستان و محرومیت مردم این استان نیز پرداخته است.
در نخستین ساعات روز چهارشنبه ۱۸ دی ماه ۹۸، پرواز شماره ۷۵۲ خطوط هوایی اوکراین با ۱۷۶ سرنشین، توسط پدافند هوایی ایران ساقط شد. از ساعات اولیه دلایل این سقوط مورد گمانهزنیهای برخی از کارشناسان قرار گرفت. همچنین تصاویر و ویدئوهایی از اصابت موشک به هواپیما در فضای مجازی منتشر شد.
پس از چند روز خودداری از بیان حقیقت و فرافکنی، سرانجام صبح شنبه ۲۱ دی ماه، ستاد کل نیروهای مسلح با انتشار اطلاعیهای این واقعه را تایید کرده و مدعی شد که هدف گیری هواپیمای مسافربری غیرعمدی و ناشی از خطای عامل انسانی بوده است.
سهیلا حجاب طی نامهای ضمن بررسی مسائل حقوقی پیرامون این موضوع، به سیل اخیر در استان سیستان و بلوچستان و محرومیت مردم این استان نیز پرداخته است.
خانم حجاب در بخشی از نامه مینویسد: “مطابق مقررات ایکائو ایران باید به شرکت بوئینگ در آمریکا و کشور فرانسه به عنوان سازنده موتور هواپیما و همچنین اوکراین به عنوان مالک هواپیما غرامت مادی و به خانوادهها جانباختگان از خلبان و خدمه پرواز تا مسافران مطابق قوانین حفاظت از جان مسافران خسارت مادی پرداخت نماید. مطابق ماده ۵۰۶ و ۵۲۶ قانون مجازات داخلی تمام مباشران در این زمینه مسئولیت دارند و بر مبنای مقررات و معاهدات بینالمللی به این موضوع رسیدگی شود. کتمان سه روزه واقعیت از مردم هم میتواند یک اقدام مجرمانه تلقی شود و اظهارات خلاف واقع مسئولان نیز ناظر بر عنصر مادی نشر اکاذیب و باید قبال تعقیب قضایی تلقی شود که این مسئله مصداق سوءاستفاده از اختیارات قانونی است”.
متن کامل این نامه که جهت انتشار در اختیار هرانا قرار گرفته است در ادامه می آید:
“آن قلم که از بیداد ننویسد قلم باد!
پرواز را به خاطر بسپار، پرنده با شلیک سپاه پاسداران مردنی است، زنده یاد پدرم همیشه تاکید داشت وقتی عشق به ایران را مشق میکنی زیبا بنویس فرقی نمیکند قلم از ساقههای نیلوفر باشد یا از پر کبوتر. در زندان راه میرویم، آه میکشیم و سر در گریبان فرو برده از کنار هم رد میشویم. به ایران فکر میکنم مثل دردی در گلو مانده و کلام نمیآید. این روزها به ملاقات زندانیان سیاسی که میآیید یک دستمال سفید، پاکتی سیگار، فنجانی قهوه و تحملی طولانی بیاورید، احتمال گریستن بسیار است. درد و آلام جان باختگان تظاهرات آبان ماه، واژگونی اتوبوس، سقوط هواپیما، سیلاب سیستان و بلوچستان و هزاران فجایع جان کاهی که یکی پس از دیگری رخ میدهد و به مدد سیاستهای حاکمان بیکفایت و عدم استفاده از اقدامات پیشگیرانه علمی نخبگان و عدم استفاده از تجهیزات پیشرفته، هموطنان نجیب و صبور را سوگی بزرگ و اندوهی سترگ میبلعد، گرچه در این رخدادهای شکننده قلم از بیان حزن اندیشه باز میمانند. اما از دید تمام افرادی که علاقهمند به ترویج و حمایت حقوق بشر و حاکمیت قانون و برقراری عدالت هستند، به عنوان یک حقوقدان به بررسی موضوع سقوط هواپیما از دیدگاه حقوق بینالملل میپردازم و از آنجایی که هیچگاه شعله فروزان ناسیونالیسم ایرانی را در خود خاموش ندیدهام از منظر اخلاق و حس وطن دوستی به مشکلات هموطنانم در سیستان و بلوچستان گریزی میزنم و ابراز میدارم نگارنده در هر دو مورد اشاره دارد به ظلم و جور و ستم و بیکفایتی این حکومت که تمامی ندارد.
در واقعه سقوط هواپیمای بوئینگ مسافربری اوکراین بیش از هرچیزی این حقیقت تلخ برملا شد که ۱۴۷ ایرانی در آن هواپیما بودند که هرکدام به نوبه خود درجات علمی داشتند و به بیانی نخبه بودند. درباره سقوط هواپیما سوالات بسیاری وجود دارد من جمله وقتی هواپیمای غیرنظامی از فرودگاه پرواز میکند مسلما اجازه پرواز دریافت کرده و اطلاعات پرواز، مسیر و مقصد و نوع آن در سامانه درج میشود. چگونه ممکن است اطلاعات این سامانه با سامانه پدافند سپاه به اشتراک گذاشته نشده باشد و به گفته خود مسئولان در شب عملیات یک رینگ دیگر به سامانه پدافند کشور افزون شد. چطور است که هواپیمای مهاجمی از مرزهای کشور عبور کند و خود را به آسمان پایتخت برساند و فرمانده آن اپراتور که دستور شلیک را صادر نموده متوجه نشده باشد. تحلیل این مسئله از جهات قانونی و مقررات هوایی بینالمللی و اخلاقی مورد بحث است. کشور ما پیمان بینالمللی هواپیمایی کشوری به نام ایکائو را امضا نموده که در آن مسئولیت دولتها در قبال امنیت پروازهاست و مطابق ماده ۲۲ و ۲۶ ایکائو مسئولیت بررسی حادثه با کشوری است که حادثه در آن رخ داده و ضمانت اجرای آن بررسی کشور صالح با کشور مالک هواپیما با حضور بازرسان بینالمللی سازمان مذکور برای گزارش تحقیقات در خصوص علل موثر در سوانح هواپیمایی است، مطابق مقررات ایکائو ایران میبایست به شرکت بوئینگ در آمریکا و کشور فرانسه به عنوان سازنده موتور هواپیما و همچنین اوکراین به عنوان مالک هواپیما غرامت مادی و به خانوادهها جان باختگان از خلبان و خدمه پرواز تا مسافران مطابق قوانین حفاظت از جان مسافران خسارت مادی پرداخت نماید و مطابق ماده ۵۰۶ و ۵۲۶ قانون مجازات داخلی تمام مباشران در این زمینه مسئولیت دارند و بر مبنای مقررات و معاهدات بین المللی به این موضوع رسیدگی شود.
کتمان سه روزه واقعیت از مردم هم میتواند یک اقدام مجرمانه تلقی شود و اظهارات خلاف واقع مسئولان نیز ناظر بر عنصر مادی نشر اکاذیب و باید قبال تعقیب قضایی تلقی شود که این مسئله مصداق سوءاستفاده از اختیارات قانونی است.
اما سیستان و بلوچستان تنها یک استان مرزی نیست، سرزمین اسطورهها و تمدنهاست، دیار رستم، هامون، هیرمند، زابل، نیایشگاه باستانی کوه خواجه و آتشکدههایش، تفتان و شهر سوخته با بیش از پنج هزار سال تمدن ساحل درک آنجا که کویر به دریایی میپیوندد و تالابهایی که گویی فرشتگان به رنگ آمیزی آنها پرداختهاند؛ مردمانی از جنس آب و آیینه. آرام و بردبار، دخترانی از جنس رودابه، آئین رقص شمشیرشان پیام رسان صلح و آرامش و نیایش است. آوازه بندر چابهار تنها بندر اقیانوسی ایران که در کرانه دریای مکران و اقیانوس هند قرار دارد و از نظر موقعیت استراتژیک در منطقه و کشور حائز اهمیت است. اما نه طبیعت، نه سیاست و نه تاریخ با این دیار مهربان نبوده. کمبود مراکز بهداشتی، درمانی و آموزشی چه استعدادهایی که به دور از آموزش تباه شدند. توزیع ناعادلانه امکانات در ایران توانمندیهای این مردم صبور را به حاشیه کشاند و اینک سیل ویرانگری با بالا آوردن آب و از بین رفتن خانهها، زندگی اجباری مردم روی تپهها و بالای درختها را به ارمغان آورده.
این بیکفایتی حکومت است که علاوه بر اینکه احساسات عموم را جریحه دار کرده، سرمایههای ملی مردم که باید در بخشهای مختلف صرف رفاه آنان شود به یغما میرود. مردم ما تا کی بایست تاوان این حاکمان نالایق را به شکلها مختلف بدهند، مردم ما خوب میدانند که این حاکمیت شیطانی است، این حاکمیت اشغالگر است، این حاکمیت از ان ایران نبوده و نیست. برای همین از هر فرصتی استفاده میجویند تا فریاد حق خواهانه خود را به گوش جهانیان برسانند. سازندگان این دیوارها و زندانها اگرچه دست و پایم را در غل و زنجیر کردند و چشمانم را بستند. بدانند من نیز در این فریاد حق خواهی در امنیتیترین جای دنیا با مردم کشورم همصدا هستم. “حکومت ستمگر، ساقط باید گردد”.
هموطنان نازنینم، آن زمان که سیلاب صبحگاهی از قله بلندترین گوهها فرو میریزد با روشنی آفتاب با نیروی خرد برخیزید و با دیو ستم جانانه بستیزید. اگر صد ستمگر از دید و ددان با حیله و ترفند به قصد نابودی اتحاد ما کمین سازند. من و تو ما اگر گردند بنیادش براندازند. مطمئن باشید آزادی نزدیک است و نسلی این آزادی را رقم خواهد زد که تضعیف، تخریب و انتقام را از فرهنگ سیاسی خود حذف خواهند کرد و خود را از فرهنگ و واکنش سریع به خویشتنداری ارتقا خواهند داد و پس از رسیدن به قدرت فقط دوره محدودی برای تحقق کارهای بزرگ برای وطن در قدرت خواهند ماند.
سهیلا حجاب، ۲۳ دی ماه ۱۳۹۸، زندان اوین”.
در ارتباط با نویسنده این نامه گفتنی است، سهیلا حجاب، متولد ۱۳۶۹، متهم سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین در خردادماه امسال توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شده بود. خانم حجاب مدتی پس از بازداشت به یکی از خانههای امن اطلاعات سپاه منتقل و سپس مجدداً به زندان اوین بازگردانده شد.
این شهروند پیشتر نیز در دیماه ۹۷ در شیراز بازداشت و به ۲ سال حبس محکوم شده بود. وی پس از ۵ ماه تحمل حبس در زندان عادل آباد شیراز با اعمال عفو از زندان آزاد شد. با این حال وی ۱۰ روز پس از آزادی مجدداً توسط نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت شد.
حمله “وحشتناک” به دانشجویان دانشگاه امیرکبیر در سکوت
روایت دو شاهد، مسوول بسیج و رییس دانشگاه
پریسا صالحی – انصاف نیوز
«چرا کسی به داد ما دانشجوها نمیرسه؟! بی پناهتر از همیشه ایم..بغض گلومو گرفته بود وقتی رفیقمو میزدن و هیچکس نبود کمکش کنه حراست دانشگاه هم نمیذاشت هیچکدوم از دانشجوها از دانشگاه خارج شن زندانی شده بودیم و یه عده بسیجی که اصلا از بچه های امیرکبیر نبودن داشتن کتک میزدن»
این مطلبی بود در توییتر در مورد اتفاقات سهشنبه شب دانشگاه امیرکبیر منتشر شد. روایتها از اتفاقات آن شب دانشگاه امیرکبیر وحشتناک بود و همه نگران بودند؛ یک نفر میگفت سی نفر بازداشت شدهاند و دیگری میگفت دانشجوها زندانی هستند اما روایتی که انگار مورد قبول همه بود این بود که افرادی که دانشجوی امیرکبیر نبودند در این دانشگاه حضور داشتند و دست به اقداماتی هم زدهاند.
انصاف نیوز برای بررسی زوایای اتفاقات سهشنبه شب با دو نفر از دانشجویانی که آن شب در دانشگاه حضور داشتند به گفتوگو پرداخته و روایت آنها را از وقایع آن شب را روایت کرده است. دانشجوها حضور افراد غیردانشجو را تایید میکنند آنها میگویند حتی سعی بر به زور بیرون بردن یک دانشجو را هم داشتهاند.
سید احمد معتمدی، رییس دانشگاه میگوید این افراد برای شرکت در یک همایش وارد شده بودند و وقتی دیدهاند دانشجویان جمع شدهاند به آنها اضافه شدهاند اما دانشجوها میگویند همایش ساعت پنج تمام شده و تجمع بعد از ساعت شش شروع شده است. محمدرضا رازفر، مشاور و مدیرکل دفتر ریاست و روابط عمومی دانشگاه امیرکبیر نیز توضیحاتی در این مورد به انصاف نیوز داد.
رییس حراست دانشگاه امیرکبیر طی تماسهای مکرر خبرنگار انصاف نیوز در مورد اتفاقات سهشنبه در این دانشگاه پاسخگو نبود و بعد از شنیدن موضوع گزارش تلفن را قطع و سپس تلفن همراه خود را خاموش کرد.
روایت اول: صدای جیغ و تلاش برای خارج کردن دانشجو
یکی از دانشجویان که سهشنبه شب در دانشگاه امیرکبیر حضور داشت ماجرا را اینطور روایت میکند: «بعد از ساعت شش بود که صدای شعار شنیدیم، با چند نفر به محل تجمع رفتم. بعد از چند دقیقه دانشجویان از جلوی مسجد دانشگاه امیرکبیر به سمت در ولیعصر میرفتند تعدادشان هم زیاد نبود چیزی حدود پنجاه یا شصت نفر. وقتی دانشجویان معترض نزدیک دانشکدهی ریاضی رسیدند، هم از سمت راست و هم از سمت چپ تعداد زیادی از بچههای بسیج آمدند، پرچمهای بدون چوبی هم در دست داشتند. شعارهایی مثل «اگر دانشجو هستی، صورت چرا پوشوندی؟» یا «الله اکبر» هم میدادند. اینها شاید چهار برابر تعداد دانشجویان معترض بودند.
تعداد اینها به مرور زمان زیادتر میشد، بعضی از آنها را قبلا در دانشگاه دیده بودم یا همدانشکدهای خودم بودند اما تعداد کسانی که شبیه دانشجویان بودند و بچههایی که در تجمع بودند آنها را دیده بودند و میشناختند، خیلی کمتر از تعداد کسانی بود که کسی آنها را نمیشناختند، شاید سه چهارم آنها ناشناس بودند و کسی آنها را نمیشناخت.
چیزی که دانشجویان حس کردند این بود که به احتمال خیلی زیاد اینها نه تنها دانشجوی دانشگاه امیرکبیر نیستند بلکه اصلا دانشجو نیستند چون ظاهرشان شبیه به دانشجویان نبود. تعدادی از آنها هم سن و سال زیادی داشتند، تعداد کل بسیجیها هم نسبت به همیشه بیشتربود.
کم کم کار به زد و خورد کشید. این زد و خوردها به دو صورت بود اول اینکه دانشجویان معترض میخواستند به سمتی حرکت کنند، بسیجیها دستانشان را به هم قفل میکردند و اجازهی عبور به دانشجویان معترض نمیدادند، وقتی این دانشجوها میخواستند رد شوند زد و خورد ایجاد میشد. نوع دیگر دعوا که ایجاد شد به این صورت بود که چند نفر از این سمت و چند نفر از آن سمت در حال شعار دادن دعوای لفظی میکردند که منجر به درگیریهای پراکنده میشد.
یکی از دوستانم میگفت که دیده که بیرون دانشگاه اتوبوس آمده و از آن چند نفر بسیجی پیاده شدهاند اما من در دانشگاه بودم و چنین چیزی ندیدم یعنی اصلا بیرون نرفتم که چنین چیزی را ببینم.
دانشجوهای معترض به سمت در حافظ میرفتند که بسیجیها نگذاشتند حرکت کنند و دوباره درگیری صورت گرفت. وقتی دانشجوهای معترض میگفتند که میخواهند رد شوند، میگفتند از آن طرف بروید از جای دیگر هم میخواستند رد شوند دوباره یک تعدادی از آنها میدویدند و آنجا را میگرفتند.
دانشجویان معترض به زمین چمن رسیده بودند و آنها در آخر زمین چمن ایستاده بودند و رو به یکدیگر شعار میدادند، جو کمی خوابید. معاون دانشجویی و حراست دانشگاه و مدیر فرهنگی و مدیر دانشجویی چندباری با دو طرف صحبت کردند که دیگر بروند. حراست با دانشجوهای معترض صحبت میکرد و میگفت اعتراض کردید و دیگر بروید وقتی این دانشجوها میگفتند که چرا فقط به ما میگویید میرفتند با آنها هم صحبت میکردند.
چیزی که خیلی به نیروهای حراست گفته میشد این بود که وقتی دوستان ما از بقیهی دانشگاهها میخواهند چند ساعت وارد دانشگاه شوند، کارت چک میکنید و معلوم هم نیست که راه بدهید یا راه ندهید. اینهمه آدم که کاملا واضح است که دانشجوی اینجا نیستند چطور راه دادهاید؟ میگفتند امکان ندارد اینطور باشد و ما حتما کارت چک میکنیم.
زمان زیادی حتی شعاری هم داده نشد. اما دو طرف ایستاده بودند که اول طرف مقابل برود اما گاهی درگیریهای پراکندهای اتفاق میافتاد. دانشجویان معترض خواستند که کارتهای دانشجویی طرف مقابل بررسی شود تا معلوم شود که دانشجو هستند یا نه. بعد از این درخواست و بالا رفتن احتمال چک شدن کارتها ظرف ده دقیقه یا پانزده دقیقه تعداد زیادی از آنها غیب شدند، به نظرم به خاطر اینکه دستشان رو نشود رفتند. با این حال بازهم تعدادشان از معترضان بیشتر بود.
رییس حراست از دانشجویان معترض خواست که بروند اما دانشجویان گفتند که باید همزمان بروند و پیشنهاد دادند که برای جلوگیری از درگیری از دو طرف خط درختان حرکت کنند. بچههای بسیج راضی نمیشدند. یکی از دانشجویان انجمن اسلامی که آنها حرفش را گوش میدهند راضی شد، تعدادی از انها راضی شدند و خواستند با او بروند اما بقیه ایستادند. بین خودشان هم اختلاف نظر زیاد بود. بعد از مدتی پسرهای بسیجی راضی شدند و کم کم رفتنند اما دخترها زنجیر بسته بودند و حرکت نمیکردند، اما آنها هم کم کم رفتند.
یک دفعه از سمت در صبوری صدای جیغ آمد. من و چند نفر از دوستانم با چند نفر از مسوولان حراست به آن سمت دویدیم. یک دختر از در صبوری بیرون آمده بود و خیلی شدید گریه میکرد و جیغ میزد: «تو رو خدا نذارین ببرنش». وارد که شدیم دیدیم یک نفر که او را نمیشناختیم و دانشجوی دیگری هم او را نمیشناخت، دست یک پسر را گرفته بود و میخواست از در پشت صبوری خارجش کند. این دختر که دوست آن پسر بود وارد شده بوده و میخواسته که جلوی آنها را بگیرد اما به او گفته بودند که دخالت نکند؛ دانشجویانی که داخل لابی صبوری بودند جلوی او را گرفته بودند.
وقتی رسیدیم حراست دست آن فرد را گرفت. دختری که جیغ زده بود همچنان گریه میکرد. دانشجوی پسر هم میترسید از دانشگاه خارج شود و اینها بیرون دانشگاه باشند و او را ببرند.
چیزی که میگفتند این بود که این افراد از چند دقیقهی پیش به دنبالشان بودند، این دختر و پسر هم در بین دانشجویان معترض بودند، متوجه شدهاند که چند نفر تعقیبشان میکنند. حراست وقتی میخواست برنامه را جمع کند خواسته بود اینها را از زیر سر در بلند کند ولی اینها گفته بودند که بلند نمیشوند چون چند نفر دنبالشان هستند. حراست دیده بود اینها خیلی ترسیدهاند گفته بود بروید لابی صبوری، آنجا امن است. اینها که رفته بودند آنجا این اتفاق افتاده بود.
وقتی ما به حراست گفتیم که اینها به چه حقی در دانشگاه ما دانشجوی این دانشگاه را به زور خارج میکنند، حراست میگفت امکان ندارد، ما که در حافظ و فارابی را بستهایم پس اینها از کجا میخواستند این دانشجو را بیرون ببرند؟
یکی از دانشجویان میگفت دیده بود که وقتی ما به سمت لابی صبوری دویده بودیم، دیده بود که بلافاصله بعد از صدای جیغ در پارکینگ بالای صبوری بسته شده، من حدس میزنم که میخواستند از آن در خارجش کنند. ممکن است بسته شدن این در ربطی به ماجرا داشته باشد و ممکن هم است که ربطی نداشته باشد.
من وسط ماجرا بودم و به بیرون نرفتم که بدانم بسته شده یا نه اما در حافظ و فارابی بسته بود پشت در حافظ که یگان ایستاده بود و طبیعی بود که بسته باشد، فارابی هم عموما شبها بسته است. در مورد بقیهی درها اطلاع ندارم. بعید نیست که برای مدت کوتاهی بسته شده باشد اما طولانی مدت نبوده است چون دیدم که چند نفر از بچهها به سمت در کوچهی سعید رفتند و ندیدم که برگردند و احتمالا خارج شدند.
زمان زیادی من در دانشگاه بودم، شب که به خانه برگشتم وقتی تلگرام را چک کردم دیدم تعداد زیادی پیام دارم که نگرانم بودند. در توییتر و تلگرام هم خبرهای زیادی بود که تا حد زیادی در آن اغراق شده بود و شایعه بود. برای مثال عکس سر شکسته و بازوی کبود گذاشته بودند که اصلا برای این قضیه نبود و مربوط به مصدومیت یک کشتیگیر بود. در توییتر خیلیها میگفتند که سی نفر بازداشت شدهاند ولی ما چیزی ندیدیم و فکر میکنم کلا اشتباه باشد.
در مورد اتفاقات آن شب خیلی اغراق و شایعه به وجود آمد و چیزهایی گفته میشد که من که آنجا بودم ندیدم از دیگران هم پرسیدم گفتند که ندیدند. این اغراق از هر دو سمت میتواند باشد. میتواند تلاشی باشد که جو را ملتهب نشان بدهد و دانشجویان را تهییج کند یا ممکن است عدهای بخواهند جو را ترسناک نشان بدهند که دانشجویان دوباره اعتراض نکنند.»
روایت دوم: سامانهی پیامکی و نیروهایی با بیسیم و ماسک
دانشجوی دیگری نیز که از میانهی تجمع وارد دانشگاه شده تعریف میکند: «وقتی من وارد دانشگاه شدم، تعدادی دانشجو حضور داشتند، حدود ۲۰۰- ۳۰۰ نفر بسیجی هم دور آنها بودند و این دانشجویان را احاطه کرده بودند. اینها به هر سمتی میرفتند، بسیجیها دور آنها میگرفتند که کسی به آنها نزدیک نشود. ما اینهمه بسیجی در دانشگاه نداریم. به نظرم تعدادی از این بسیجیها از بیرون آمده بودند. جلوی سر در دانشگاه هم که شنبه شلوغ بود کاملا بلوکه کرده بودند که اصلا به آن سمت حرکت نکنند.
من کسانی را که از روی چهره میشناسم دیدم که از بسیج دانشگاههای شریف، علامه طباطبایی و علم و صنعت بودند، یکی از آنها که دبیر سابق بسیج دانشگاه خودشان بود در توییتر خود هم نوشت که به دعوت یکی از دوستان در دانشگاه امیرکبیر بوده است.
یک سری عکس هم در فضای مجازی پخش شده که در آن عکسها تعداد زیادی دختر چادری از درهای دانشگاه وارد میشدند، ما آن عکس را پیگیری کردیم. دکتر رازفر گفته بود که آنها برای مراسمی تحت نظارت سازمان اوقاف وارد شده بودند اما مراسم آنها تا ساعت پنج بوده و مهمانها باید بعد از اتمام مراسم و قبل از تجمعی که ساعت شش و نیم، هفت عصر شکل گرفته از دانشگاه خارج میشدند. اما چیزی که ما دیدیم این بود که افرادی که از خارج دانشگاه آمده بودند تا ساعت هشت و نیم، نه شب حضور داشتند.
کتابخانهی صبوری نزدیک به در حافظ یک در از پشت دارد، بچههایی که آنجا بودند میگفتند چند نفر از این در داخل لابی کتابخانه شده بودند، با چند نفر هم دعوا و درگیری شده بود، اینطور که دانشجویان میگفتند حراست وارد شده، با کسانی که از بیرون دانشگاه وارد شده بودند کاری نداشتند؛ فقط چند نفر از دانشجویان که با آنها درگیر شده بودند را به اتاق حراست بردند و با آنها صحبت کردهاند، البته مشکلی برای آنها پیش نیامده است.
دانشجویان میگفتند حدود ساعت هفت و نیم ده، دوازده نفر با موتور و پوتین و کلاه کاسکت ولی با لباس شخصی از در کوچهی سعید وارد دانشگاه شدهاند.
ساعت پنج نزدیک سر در دانشگاه چند نفر با بیسیم و ماسک حضور داشتند من خودم انها را دیدم، وقتی موضوع را حراست در میان گذاشتم گفتند چنین چیزی نبوده و فقط انتظامات داخل با یونیفرم بیسیم داشتند.
اینطور که ریاست دانشگاه میگوید کسی از خارج دانشگاه وارد نشده است. همه جای دانشگاه دوربین حراست وجود دارد فیلم تمام این موارد که گفتم را حراست دارد. اگر کسی وارد نشده با حضور نمایندهی دانشجویان این فیلمها بررسی شود.
بیرون در حافظ نیروهای پلیس ایستاده بودند و اجازهی ورود و خروج از آنجا از حدود ساعت پنج به دانشجویان داده نمیشد. در ولیعصر را هم حدود نیم ساعت بسته بودند ولی از بقیهی درها عبور و مرور عادی بود؛ بقیهی درها رو به کوچهها باز میشوند که در آن کوچهها هم نیروهای لباس شخصی حضور داشتند که این باعث میشد بعضی دانشجوها از این درها خارج نشوند. البته در ولیعصر برای بازهی کوتاهی بسته بود.
عملکرد حراست و انتظامات که اجازه داده مهمانهای مراسم اوقاف تا هفت و نیم هشت شب در دانشگاه حضور داشته باشند باید بررسی شود. دوربینهای حراست را هم در مواقعی که دانشجویان ادعا میکنند از بیرون افرادی وارد شدهاند فیلمهای حراست بررسی شود.
بسیج یک سامانهی پیامکی دارد که از طریق آن برنامهها را به اطلاع دانشجویان میرسانند. صبح روز تجمع پیامکی میفرستند مبنی بر اینکه امروز قرار است شعارهای ساختارشکنانه بدهند، ساعت ۱۳ جلسهی توجیهی گذاشتند. ساعت ۳ و ۵ هم به اعضای بسیج پیامک دادهاند که در صحن دانشگاه حضور داشته باشند. حضور بسیجیهای داخل دانشگاه در این ساعات بسیار زیاد بود، حتی باند گذاشته بودند و نوحه پخش میکردند که چون گذاشتن باند غیرقانونی بود حراست جمع میکند، ولی میز گذاشته بودند و حضور فعال داشتند.»
آب شیرینکُنها؛ زنگ خطر جنگلهای دریایی خلیج فارس
در حال حاضر مهمترین نگرانی در خصوص محیط زیست تالاب خورخوران به ویژه جنگلهای دریایی حرا به فعالیت آب شیرین کنهای بزرگ در حواشی این تالاب مربوط میشود؛ در صورتی که این آب شیرین کنها استانداردهای لازم محیط زیستی را رعایت نکنند، احتمال ایجاد خطرات محیط زیستی برای منطقه بسیار زیاد است
جنگلهای دریایی حرا در هشت منطقه حفاظت شدۀ ایران در سواحل خلیج فارس و دریای عمان میروید، اما غنیترین آنها از نظر رشدِ انبوهی و ارتفاع درختان در حاشیه شمال غربی جزیره قشم در قسمتهای کم عمق تالاب خورخوران در مثلث” لافت- گورزین- گوران” قرار گرفته است. مساحت کل جنگلهای حرا هفت هزار و ۵۰۰ هکتار است که دو هزار و ۴۰۰ هکتار از آن در جزیره قشم قرار دارد. سازمان یونسکو این بخش را با سه عنوان ” منطقه حفاظت شده بین المللی”، ” ذخیره زیستگاه کره” و ” تالاب بین المللی ” در سطح جهانی ثبت و به این ترتیب شرایط حفاظت آن را فراهم آورده است.درختهای حرا که نام علمی آن به حکیم و فیلسوف ایرانی، ابوعلی سینا نسبت داده میشود، درختانی در اندازههای سه تا شش متر با شاخ و برگ سبز روشن هستند. این درختان شورزی هنگام مد آب دریا تا گلوگاه در آب فرو میروند. با خاصیت تصفیهای که در پوست درخت حرا وجود دارد، بخش شیرین آب دریا را جذب و نمک آن را دفع میکند. درخت حرا در حقیقت یک کارخانه آب شیرینکن طبیعی و خدادادی است. جنگل حرا به دلیل مساعد بودن شرایط اکولوژی، زیستگاهی امن برای پرندگان مهاجر همچون حواصیل بزرگ، اگرت بزرگ، اگرت ساحلی، حواصیل هندی، کفچه نوک تیز، سلیم خاکستری، گیلانشاه، کاکایی و… بهشمار میرود. همچنین این منطقه زیستگاه مناسبی برای نرمتنان، سختپوستان و ماهیانی است که منبع غذایی مهمی برای ماهیان و پرندگان وحشی هستند.
در سفر به جنگلهای حرا ، درختان سبزی را خواهید دید که گویی در میان خاکهای پوشیده شده از چوب روییدهاند. جالب اینجاست که این درختان کهنسال که قدمتشان به سالهای بسیار دور باز میگردد، بر روی چوبها قرار ندارند. آن چیزی که به چشم میخورد، ریشۀ همان درختان است که انتهای آنها به سمت آسمان قرار دارد. این ریشهها با عملکرد فوق العاده و عجیبشان آب شور دریا را به آب شیرین تبدیل میکنند و در نهایت درختان از این آب تصفیه شده استفاده میکنند. همین امر موجب شده است تا همه ساله تعداد زیادی از گردشگران به منظور دیدن این جاذبۀ عجیب از نزدیک، به جنگلهای حرا سفر کنند. نکته جالب دیگر اینکه درختان بلندقامت این جنگل در زمان جزر دریا، از آب سر در میآورند، اما در زمان مد دریا تا نیمه در آب فرو میروند. جزر و مد آب هر شش ساعت یک بار خواهد بود. در صورتیکه قایقی در زمانی مابین جزر و مد دریا در میان جنگل در حرکت باشد، امکان دارد با سر رسیدن زمان جزر در میانه راه گیر کند.جامعه محلی قشم؛ ذینفعان اصلی جنگلهای حرارئیس اداره حفاظت محیط زیست جزیره قشم در خصوص ویژگیهای جنگلهای دریایی حرا به خبرنگار مانا میگوید: جنگلهای حرا یکی از نواحی حساس زیستمحیطی جزیره قشم محسوب میشود که با توجه به ثبت جهانی، حفاظت از آن همواره مورد توجه سازمان محیط زیست کشور بوده است.صادق رستمی با تأکید بر اهمیت ویژۀ محیط زیستی جنگلهای حرا در جزیره قشم ادامه میدهد: از آنجا که این جنگلها از گونههای منحصر به فردی هستند لذا سالانه گردشگران داخلی و خارجی زیادی به این منطقه سفر میکنند و باید گفت که جوامع محلی ساکن در حاشیۀ تالاب خورخوران، اصلیترین ذینفعان جنگلهای حرا محسوب میشوند.به گفتۀ این مقام مسئول در محیط زیست جزیرۀ قشم، جامعۀ محلی روستاهای لافت، گورزین، دهخدا، سهیلی و طبل جزء مهمترین روستاهای قشم محسوب میشوند که گردشگران برای گشت زنی در جنگلهای حرا به این مناطق در جزیره وارد میشوند.وی اظهار میدارد: تمام روستاهای مذکور دارای اسکله استاندارد گردشگری هستند و قایقهای تفریحی به تعداد کافی در اختیار آنها قرار دارد تا بتوانند نسبت به گشت زنی برای گردشگران ورودی به قشم جهت بازدید از جنگلهای دریایی حرا اقدام کنند.وی خاطرنشان میسازد: در میان روستاهای مذکور در روستاهای سهیلی و گورزین به صورت پایلوت آلاچیقهای شناور به گردشگران خدمات رسانی میکنند به گونهای که گردشگران میتوانند با استفاده از این شناورها ضمن گشت زنی در جنگلهای حرا به طور همزمان پذیرایی نیز شوند و از خدمات کافیشاپی که روی این آلاچیقها ارائه میشود، بهرهمند شوند.وی با تأکید بر اینکه این شناورها بسیار مورد استقبال گردشگران واقع شده است، بیان میدارد: صدای موتور این آلاچیقهای شناور بسیار کم است و همین امر ضمن آنکه شرایط آرامشبخشی را برای گردشگران فراهم میکند، باعث میشود تا آرامش حاکم بر تالاب نیز حفظ و آسیبی متوجه پرندگان نیز نشود.گردشگری محیط زیست جنگلهای مانگرو را تهدید نمیکندوی یادآور میشود: تمام تلاشها صورت میگیرد تا حضور گردشگران در تالاب بینالمللی خورخوران آسیبی به محیط زیست منطقه وارد نکند که در این راستا به طور مرتب طی سال، کلاسهای آموزشی ویژۀ قایقداران از سوی محیط زیست و ادارۀ گردشگری سازمان منطقه آزاد قشم برگزار میشود.به گفته رستمی با توجه به مشخص بودن مناطق امن و حفاظت شده در تالاب، آموزشهای لازم به قایقداران داده میشود تا از حضور در این مناطق جهت حفاظت محیط زیست منطقه اجتناب کنند.وی در ادامۀ گفتههای خود، تخلیه سوخت قاچاق را از جمله مهمترین مواردی اعلام میکند که باعث تهدید محیط زیست منطقه میشود و میگوید: هر چند این امر به ندرت اتفاق میافتد، اما در زمانهایی که شاهد آن هستیم بدون شک آسیبهای زیست محیطی جبران ناپذیر متوجه محیط زیست منطقه به ویژه آبزیان آن میشود.شترها و احشام، بلای جان جنگلهای دریایی شدهاندرئیس اداره حفاظت محیط زیست جزیره قشم، همچنین ورود شترها به حاشیۀ جنگلهای حرا جهت تغذیه از برگهای این درختان و نیز پایکوبی ریشههای درختان حرا توسط شترها را از دیگر تهدیداتی عنوان میکند که تخریب این منطقۀ زیست محیطی منحصر به فرد را به دنبال دارد.وی خاطرنشان میسازد: در راستای رفع این مشکل طی سالهای اخیر تلاشهای زیادی صورت گرفته، اما از آنجا که معمولاً این شترها بدون ساربان به جنگلهای حرا وارد میشوند، محیط بانان منطقه کار زیادی نمیتوانند برای جلوگیری از ورود آنها انجام دهند.رستمی در ادامه همچنین سرشاخه زنیهای برگهای حرا توسط افراد محلی برای مصرف احشام را از دیگر مشکلات پیش روی حفاظت از جنگلهای حرا عنوان میکند و میگوید: نمیتوانیم در مقابل جامعۀ محلی که سالیان سال از برگ این درختان برای خوراک احشام خود استفاده کرده اند، بایستیم؛ با این حال آنها میگویند از قسمتهایی سرشاخه زنی میکنند که مانع رشد درختان نشده و آسیبی به آنها وارد نمیکند.خطر فعالیت آب شیرینکُنها و مزارع پرورش میگو در محدودۀ جنگلهای حرامعاون فنی اداره کل حفاظت محیط زیست هرمزگان نیز در خصوص مشکلات زیستمحیطی جنگلهای حرا به مانا میگوید: در حال حاضر مهمترین نگرانی ما در خصوص محیط زیست تالاب خورخوران به ویژه جنگلهای دریایی حرا به فعالیت آب شیرینکُنهای بزرگ در حواشی این تالاب مربوط میشود.میثم قاسمی، معتقد است: در صورتی که این آب شیرینکُنها استانداردهای لازم محیط زیستی را رعایت نکنند، احتمال ایجاد خطرات محیط زیستی برای منطقه بسیار زیاد است؛ بنابراین پایش و بازرسی مداوم از فعالیتهای آب شیرینکُنها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.ورود پسابهای مزارع پرورش میگو به جنگلهای حراوی همچنین فعالیت مزارع پرورش میگوی پرورشی در بالادست جنگلهای حرا را تهدید دیگر زیستمحیطی برای جنگلهای حرا اعلام و عنوان میکند: این مزارع اگر مدیریت صحیحی در بحث پسابها نداشته باشند بدون شک ورود پسابهای مزارع پرورش میگو به تالاب خورخوران باعث افزایش بیش از حد مواد مغذی به تالاب خواهد شد که این امر آسیبهای زیستمحیطی را برای منطقه به دنبال خواهد داشت.وی با بیان اینکه تاکنون با تخلفاتی در این زمینه روبه رو بوده ایم، خاطرنشان میکند: در راستای رفع آن تعهدات لازم از پرورش دهندگان متخلف اخذ شده است که در صورت تکرار تخلف، مسأله از طریق مراجع قضایی پیگیری خواهد شد.این مقام مسئول در ادارۀ محیط زیست استان هرمزگان در ادامه همچنین به زیست پستانداران دریایی از جمله دو گونۀ دلفین بینی بطری و دلفین گوژپشت در تالاب خورخوران و نیز لاک پشتهای پوزه عقابی اشاره میکند و اظهار میدارد: این گونههای مهم دریایی هم اکنون در فهرست قرمز گونههای در معرض انقراض( اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت) IUCN، قرار گرفته اند.تأکید بر ضرورت مدیریت اکوتوریسم در تالاب خورخورانوی ادامه میدهد: با توجه به ارزش بالای زیستمحیطی منطقه و حضور فراوان گردشگران، انتظار میرود اکوتوریسم در این منطقه بر اساس تعاریف و ضوابط مشخص مدیریت شود تا آسیبی متوجه محیط زیست تالاب خورخوران و به دنبال آن جنگلهای حرا و آبزیان آن نشود.بنا به اذعان کارشناسان محیط زیست، جنگلهای دریایی حرا به دلیل شرایط اکوسیستمی منحصر به فرد که مکان مناسبی برای زادآوری آبزیان را فرهم میکند بعد از مرجان ها، پُرتولیدترین منطقه محیط زیستی کشور محسوب میشود؛ لذا حفاظت از این جنگلها از اهمیت ویژهای برخوردار است که امید میرود با مدیریت صحیح از سوی سازمان محیط زیست شاهد این مهم باشیم.
۱۳۹۸ بهمن ۱, سهشنبه
دلنگرانی درباره قانونی که شاید «کودک همسری» را افزایش دهد
درحالی که چندی پیش لایحه اصلاح قانون تعیین تکلیف تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی در شورای نگهبان به تایید رسید، یک فعال حقوق زنان برخی از مفاد این قانون را عاملی برای افزایش کودک همسری عنوان میکند و میگوید: باتوجه به این که این قانون، به هر گونه ازدواج شرعی که میان زن ایرانی و مرد خارجی واقع میشود اثر حقوقی بخشیده، این موضوع باعث افزایش کودک همسری میشود.
مرضیه محبی، فعال حقوق زنان در گفتوگو با ایسنا،اظهارکرد: به سرانجام رسیدن قانون اعطای تابعیت به فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی از مهمترین آرزوها و آمال فعالان حقوق زنان و فعالان اجتماعی محسوب میشود، اما یکی از موارد این قانون آن است که به هر گونه ازدواج شرعی که میان زن ایرانی و مرد خارجی واقع میشود اثر حقوقی بخشیده و آنها را زن و شوهر قانونی میخواند و از این طریق تابعیت را به فرزند حاصله منتقل میکند که این روند موجب افزایش کودک همسری و آسیبهای اجتماعی و فرهنگی میشود.
به گفته وی، دختران در کنف حمایت این قانون میتوانند مشکلات اقامت، مالکیت و… برخی مهاجران را حل کنند، بیآنکه هیچ توجهی به حقوق انسانی آنها شود؛ در واقع دخترانی که در نقاط حاشیهای شهرها زندگی میکنند و گاه در فقر مطلق به سر میبرند و گاه اسیر چنگال اعتیاد پدرانشان هستند و اراده و اختیاری از خود ندارند در شرایطی قرار میگیرند که شاید به عنوان کالایی فروخته میشوند.
محبی تاکید کرد: براساس این قانون، مهاجرانی که در ایران حضور دارند در صورت ازدواج با دختران ایرانی میتوانند اقامت ایرانی به دست آورند و همچنین میتوانند از طریق ازدواج با دختران ایرانی صاحب فرزندانی با تبعه ایرانی شوند و پس از آن میتوانند از این طریق ملک بخرند و در کشور استقرار داشته باشند که عموما دختران ایرانی بالاخص حاشیهنشینان قربانی این وضعیت خواهند شد که البته با توجه به اینکه در این قانون ازدواج “شرعی” مورد قبول قانونگذار قرار گرفته است، دختران با سن پایین حتی دختران کمتر از ۱۳ سال نیز ممکن است مجبور به این ازدواجها شوند.
این وکیل دادگستری ادامه داد: این دختران حتی از همان حمایت قانونی ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی که ازدواج دختر زیر سیزده ساله را ممنوع کرده، هم محروم میشوند و با صیغههای شرعی ازدواج که قانون هم آن را به رسمیت میشناسد، از قانون میگریزند. تا زمانی که فرهنگ و قانون پا به پای هم، محرومیت، تهیدستی و بیپناهی این دختران را باز تولید میکند و تا زمانی که در فقدان پدران مسئول و کارآمد، دختران، نان خورهای اضافی هستند که با طرد آنها میتوان مالی هم به دست آورد، (حال چه مقوله مهجور «شیربها» باشد چه «وام ازدواج») و یا اینکه نزد شوهران آنها این دختران وسیله مناسبی برای تحصیل مال باشند، باید منتظر تشدید این وضعیت باشیم.
وی در عین حال براین نکته هم تاکید داشت که قانون باید به گونهای تصویب میشد که ازدواجهای قبل از آن را شامل شود، تا هم مشکل ازدواجهای صورت گرفته و فرزندان بیتابعیت برطرف شود و هم مشوق این ازدواجها نباشد، حال که به تصویب رسیده است باید امنیت اجتماعی دختران ایرانی تامین شود و حاکمیت اراده خود را بر اراده پدران حاکم کند و با سیاستگذاری مناسب برای تامین اجتماعی کودکان طبقات فرودست از قرارگرفتن آنها در معرض خشونت و تبعیض ممانعت کند.
بازماندن ۲۵ هزار کودک گلستانی از تحصیل/مدارس مناطق ییلاقی تبدیل به مراکز رفاهی میشود
مدیرکل آموزش و پرورش گلستان گفت: حدود ۲۵ هزار کودک در سن تحصیل که باید بر سر کلاسهای درس حضور داشته باشند بنا به دلایل مختلف از تحصیل بازماندهاند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از گرگان، احسان گوهریراد عصر امروز در جمع خبرنگاران اظهارداشت: حدود 25 هزار نفری که در سن تحصیل هستند و باید در سر کلاسهای درس حضور داشته باشند یا از تحصیل بازماندهاند و یا ترک تحصیل کردهاند.
وی با بیان اینکه 70 درصد دانشآموزان در استان به دلیل شرایط اقتصادی ترک تحصیل میکنند، گفت: حتی در روستاهای دور افتاده نیز مسائل اقتصادی بیش از مسائل فرهنگی در ترک تحصیل دانشآموزان موثر است.
مدیرکل آموزش و پرورش استان با بیان اینکه بازگرداندن این کودکان به تحصیل نیازمند مشارکت همه دستگاهها و نهادهاست، خاطرنشان کرد: حدود 17 هزار دانشآموز استان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) و بخشی نیز مددجوی بهزیستی هستند، در صورتی که حمایت از این دانشآموزان به صورت کامل انجام نشود، احتمال ترک تحصیل وجود دارد.
وی گفت: مقصر بخشی از این مشکلات آموزش و پرورش است و ممکن است ما مدرسهای در مقاطع متوسطه اول و دوم در یک روستا نداشته باشیم و همین مسئله منجر به ترک تحصیل دانشآموزان شود. با اینکه هزینه رفت و آمد دانشآموزان این مناطق هم پرداخت میشود بازهم برخی خانوادهها تمایلی برای ادامه تحصیل فرزندان خود ندارند.
گوهریراد اعلام کرد: سالانه مبلغی در حدود 3 میلیارد تومان برای هزینه سرویس رفت و برگشت نزدیک به 7 هزار دانشآموز استان اختصاص داده میشود.
وی با اشاره به بلااستفاده بودن مدارس برخی مناطق استان به ویژه در ییلاقات گفت: حدود 14 مدرسه در مناطق ییلاقی استان چنین شرایطی دارند که عمدتا در شهرستانهای علیآباد، رامیان و مینودشت واقع شدهاند. این مدارس با اعمال برخی تغییرات تبدیل به مراکز رفاهی ویژه فرهنگیان شده است.
مدیرکل آموزش و پرورش استان بیان داشت: علاوه براین مصوبهای در استانداری داشتیم که براساس آن مدارسی که بدون استفاده باقی مانده است را میتوانیم در اختیار برخی دستگاهها از جمله ورزش و جوانان، فرهنگ و ارشاداسلامی و کتابخانهها قرار دهیم تا مردم این مناطق از خدمات دیگری برخوردار شوند.
۱۳۹۸ دی ۲۹, یکشنبه
مرگ مادر ۱۵ ساله در شهرستان دیشموک بر اثر خودسوزی
روز یکشنبه ۲۲ دی ماه، رئیس شبکه بهداشت شهرستان دیشموک در استان کهگیلویه و بویر احمد از مرگ یک مادر نوجوان ۱۵ ساله در پی خودسوزی خبر داد. همچنین بنابر گفته وی طی ۶ ماه نخست سال جاری، ۶ مورد خودکشی زنان در منطقه دیشموک رخ داده که از این تعداد ۴ مورد خودسوزی و ۲ مورد حلق آویز بوده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا، روز یکشنبه ۲۲ دی ماه ۱۳۹۸، علیرضا افروغ، رئیس شبکه بهداشت شهرستان دیشموک در استان کهگیلویه و بویر احمد از مرگ مادر نوجوان ۱۵ ساله در پی خودسوزی خبر داد.
افروغ ضمن اعلام این خبر گفت: “شب ۲۱ دی ماه، زنی ۱۵ ساله که مادر دختری یک ساله نیز بود، در روستای «گلالی بردسفید» از توابع دیشموک اقدام به خودسوزی کرد که متاسفانه جان خود را از دست داد”.
وی افزود: “پس از اطلاع رسانی به ما، این زن جوان به مرکز بهداشت یکی از مناطق دیگر به اسم قلعه ریسی منتقل شد اما متاسفانه به علت شدت جراحات ناشی از سوختگی فوت شد”.
افروغ ادامه داد: “در ۶ ماه اول امسال، ۶ مورد خودکشی در منطقه دیشموک داشتیم که از این تعداد ۴ مورد خودسوزی و ۲ مورد حلق آویز بوده است”.
به گفته این مقام مسئول تمامی این افراد زن بودند که به دلیل اختلافات خانوادگی دست به این کار زدند.
گفتنی است که سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.
پیشتر محمد نوروزینیا، رییس آموزش و پرورش دیشموک با اشاره به آمار بالای نرخ خودسوزی بین زنان این منطقه، اعلام کرده بود که هر سه ماه یکبار این خودسوزیها رخ میدهد و از دلایل عمده آن میتوان به سطح پایین فرهنگی، اقتصادی و ازدواجهای تحمیل شده اشاره کرد.
بخش دیشموک از بخشهای شهرستان کهگیلویه در استان کهگیلویه و بویراحمد محسوب میشود که با یاسوج مرکز این استان حدود ۲۹۰ کیلومتر فاصله دارد. این بخش از محرومیت های فراوانی رنج میبرد.
سیل ۵۱ مدرسه بخش گافر و پارامون بشاگرد را تعطیل کرد
ایسنا/هرمزگان رئیس اداره آموزش و پرورش بشاگرد گفت: براثر سیل ۵۱ مدرسه بخش گافر و پارامون بشاگرد، از شنبه گذشته تاکنون تعطیل است.
عبدالرضا روشن ضمیری روز گذشته(۲۸ دی ماه) در نشست ستاد بحران شهرستان بشاگرد، افزود: مدارس شبانه روزی متوسطه اول و دوم دخترانه و پسرانه سردشت نیز همچنان تعطیل است.
وی با بیان اینکه بارش های هفته گذشته به ۳۰ مدرسه آسیب جدی وارد کرده است، تصریح کرد: اکنون یک هزار و ۴۶۲ دانش آموز از درس و کلاس دور مانده اند و تصمیم گیری شورای آموزش و پروزش استان برای امتحانات عقب مانده ضروری است.
رئیس اداره آموزش و پرورش بشاگرد بیان کرد: شهرستان بشاگرد ۲۱۴ مدرسه دارد که بیش از ۷ هزار دانش آموز در آنها مشغول به تحصیل اند.
مصدومیت سه دانش آموز در پی سانحه رانندگی در شهرستان جویبار
یکشنبه ۲۹ دی ماه، سه دانش آموز در مسیر جاده لاریم شهرستان جویبار که سرنشینان یک خودرو سواری بودند، در پی سانحه رانندگی دچار مصدومیت شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایرنا، امروز یکشنبه ۲۹ دیماه ۱۳۹۸، ذکریا اشکپور، سخنگوی اورژانس مازندران گفت: “پس از دریافت گزارشی مبنی بر وقوع سانحه رانندگی خودروی پژو در منطقه پهناب به سمت مشک آباد واقع در مسیر جاده لاریم شهرستان جویبار، بلافاصله آمبولانسهای اورژانس لاریم و جویبار و هلال احمر کوهیخیل به محل حادثه اعزام شدند”.
وی افزود: “در این حادثه یک زن ۳۸ ساله و چهار دختر ۱۵، ۱۶، ۱۷ و ۱۸ ساله زخمی و پس از اقدامات اولیه درمانی به بیمارستان مرحوم عزیزی جویبار منتقل شدند”.
همچنین علیرضا طالبی، مدیر روابط عمومی آموزش و پرورش مازندران نیز در این خصوص گفت: “۳ تن از این دختران دانش آموز بودند و در مدرسه شهید بخشی گلیرد جویبار تحصیل میکردند”.
به گفته طالبی، راننده این خودرو مادر ۲ تن از دانش آموزان بوده که در حال رساندن آنان و همکلاسیشان به مدرسه دچار سانحه رانندگی شده است.
وی حال عمومی دانش آموزان را رضایت بخش توصیف کرد.
شهرستان جویبار یکی از شهرستانهای مرکزی استان مازندران است.
اشتراک در:
پستها (Atom)
ضرب و جرح شکیلا منفرد زندانی سیاسی توسط یکی از زندانیان جرائم عمومی
شکیلا منفرد، زندانی سیاسی، که دوران محکومیت خود را در زندان قرچک ورامین سپری میکند، توسط یکی از زندانیان جرائم عمومی این زندان مورد ضرب و ش...
-
خبرگزاری های حکومتی از تحقیر ۳۴ نفر از جوانان و گرداندن آنها در سطح شهر مشهد خبر دادند. این افراد همچنین محکوم به حضور در کارگاهها و دورهها...
-
سهیلا گلستانی»، خواننده زن ایرانی، با اتهام “ارتکاب به فعل حرام در ملاء عام” به دلیل آواز خوانی به دادگاه انقلاب اصفهان احضار شد.
-
دادگاه انقلاب کرج نادر افشاری، فعال مدنی را به یکسال و چهار ماه حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرد.