شعار سال: محرومیت دانشآموزان روستایی تمامی ندارد. هر روز هم خبرهای تازهای از این حوزه به گوش میرسد. یکبار میشنویم که چند دانشآموز در طویلهای در یک روستا درس میخوانند، روز دیگر میخوانیم که معلم روستا از سر ناچاری یک مرغداری را بهجای مدرسه پر از دانشآموز کرده است. گاهی هم در شبکههای مجازی عکسی منتشر میشود که دانشآموزان در کلاسهای نیمهساخته و بدون میز و نیمکت در حال تحصیل هستند، البته این موضوع فقط مختص این روزها نیست، سالهاست دانشآموزان روستایی و عشایری از نابرابری آموزشی رنج میبرند. محرومیتی که اغلب منجر به ترکتحصیل کودکان روستا شده است.این موضوع را البته مسئولان آموزش و پرورش هم تا حدی تأیید میکنند. همین چندوقت پیش بود که معاون امور ابتدایی وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد که در بسیاری از استآن های مرزی، ۴۰ تا ۵۰ درصد دانشآموزان دختر در مقاطع راهنمایی و دبیرستان، به دلایل مختلف از جمله دور بودن مدرسه از روستا و نبود معلم زن، کار کودکان در فصل برداشت محصول، دلایل فرهنگی، تعصبات سنتی و ازدواج زودهنگام ترکتحصیل میکنند.
در گزارشهای رسمی وزارت آموزش و پرورش، استان های سیستان و بلوچستان، خوزستان، آذربایجانغربی و هرمزگان از جمله استآن هایی اعلام شده که دختران در برخی از مناطق آنجا از تحصیل محروم هستند. این گزارشها نشان میدهد که ادامه تحصیل برای دانشآموزان مناطق روستایی بویژه دختران چندان آسان نیست؛ دوره ابتدایی با تحصیل در کلاسهای چند پایه و کمترین امکانات سپری میشود. پس از اتمام دوره ابتدایی، ممکن است در روستای محل زندگی دبیرستانی وجود نداشته باشد بنابراین دانشآموزان باید کیلومترها آنطرفتر به دبیرستان روستای مجاور بروند که برخی به خاطر نداشتن پول سرویس مدرسه، این مسیر را پیاده طی میکنند. البته آموزش و پرورش، مدارس شبانه روزی را تأسیس کرده تا دانشآموزان روستاها در آن تحصیل کنند اما این مدارس در همه شهرستآن ها وجود ندارد. سختیهای تحصیل موجب شده، بسیاری از دانشآموزان با اتمام دوره ابتدایی ترکتحصیل کنند و همین امر منجر به کاهش نرخ پوشش تحصیلی دوره متوسطه شده است. موضوعی که برخی از معلمان روستا به خبرنگار ما میگویند. عزیز محمدیمنش، معلم روستاهای لرستان دراین باره میگوید: برخی از خانوادهها دخترانشان کلاس پنجم را که پشتسر میگذارند دیگر اجازه نمیدهند که در مقاطع بالاتر درس بخوانند. برای اینکه در روستاها مدرسه وجود ندارد و دانشآموزان دختر باید به روستاهای اطراف بروند که پدرها این اجازه را نمیدهند. از سوی دیگر اگر بخواهیم در روستا چادری برپا کنیم تا مدرسهای برای دانشآموزان راهاندازی کنیم معلمی وجود ندارد. راه دور است و معلمها علاقهای به حضور در مدرسه عشایر و روستا ندارند. وی با اشاره به اینکه در برخی از روستاها مدرسه شبانهروزی هم وجود ندارد، میگوید: اگر مدرسه شبانهروزی در برخی روستاها وجود داشت خیلی از دخترها میآمدند و درس میخواندند اما این نوع مدرسه هم گاه وجود ندارد. محمدی ازدواج در سن پایین را از عوامل دیگر خروج از تحصیل دانشآموزان میداند و میگوید: معلم روستایی در میانکوه شرقی استان لرستان هستم و بیش از 20 دانشآموز دارم که نصف آن ها دخترند. آن ها در محیط محدود بزرگ میشوند و فکر میکنند همه دنیا همان کوه و روستا و قوم و خویششان است، خیلی از دخترها در همان دوران کودکی نامزد میشوند، وقتی 12 ساله شدند میروند سر خانه و زندگی شان. همین تابستان امسال سه تا از دانشآموزان دخترم ازدواج کردند. اگر مدرسه باشد خیلی از دخترها درس میخوانند حتی اگر مدرسه شبانهروزی هم باشد خیلیها استقبال میکنند. امکاناتی در روستاها نیست که دخترها را آگاه کند برای همین همیشه بهعنوان یک فرد ضعیف هستند. بعضی خانوادهها هم این اعتقاد را دارند که دخترها نباید از خانه بیرون روند که این مزید بر علت میشود.متأسفانه در روستاها برخی از خانوادهها به دانشآموزان دختر بها نمیدهند. دخترها از صبح تا غروب کار میکنند. وضع پسرها خیلی بهتر است. پسرها بیشتر از دخترها درس میخوانند معمولاً پسرها تا کلاس نه و 10 میروند و بعد چون درس خواندن برایشان گران است وارد بازار کار میشوند که شغل بیشترشان هم چوپانی است. مریم مرادی یکی دیگر از معلمانی است که 13 سالی میشود در روستاهای استان خراسان شمالی درس میدهد. او به مشکلات رفت و آمد دانشآموزان اشاره میکند و میگوید: سال گذشته 98 دانشآموز داشتم که امسال هفت نفرشان به خاطر راه دور به مدرسه نیامدند و هفت نفر دیگر هم به خاطر مختلط بودن مدرسه نتوانستند ادامه تحصیل دهند. خانوادهها به خاطر دور بودن مدرسه و مختلط بودن اجازه نمیدهند که فرزندانشان در مدرسه درس بخوانند که به نظرم آموزش و پرورش باید تصمیمگیری جدیتری در این موارد داشته باشد. وی میگوید: مدارس مختلط آسیبهای خود را دارد و خب در اینجا هم روستا محیط کوچکی است دختر و پسر اگر با هم معاشرت کنند مردم پشت سرشان حرف میزنند خیلی وقتها این اتفاق میافتد و خانواده هم متوجه میشود و دیگر اجازه ورود دختر را به مدرسه نمیدهد. در روستاها مدرسه وجود ندارد به غیر از مشکلات موجود برای رفتوآمد دانشآموزان روستایی، فضای مدارس و تجهیزات موجود نیز مناسب نیست. تحصیل در کپر، کانکس و کلاسهای درس فرسوده بخشی از مشکلات مناطق روستایی است، از سوی دیگر با رسیدن فصل سرما وجود بخاریهای نفتی و استاندارد نبودن سیستم گرمایشی از دیگر مشکلات دانشآموزان است. اسفندیاری معاون آموزشی اداره آموزش و پرورش شهرستان راز و جرگلان در این باره میگوید: بیشتر ترکتحصیل دخترها به خاطر نبود مدرسه است در بسیاری از روستاها در متوسطه اول و دوم مدرسه نداریم. هیچ خانوادهای هم راضی نیست که دانشآموز دختر و پسرش در سن بلوغ در کنارهم باشد این فرهنگ در روستاها وجود دارد. براساس آمارها 90 درصد کلاسهایمان در متوسطه اول مختلط هستند. دانشآموزان در سن بلوغ یعنی 14 سالهاند ما برای داشتن برخی از دانشآموزان در کلاس درس با خانوادهها بسیار صحبت کردیم، برخی خانوادهها هم قبول نکردند. وی با اشاره به اینکه بسیاری از معلمها مرد هستند و خانوادهها درباره معلمهای مرد هم مقاومت میکنند، میگوید: برخی خانوادهها میگویند که ما نمیخواهیم دخترانمان را به مدرسهای بفرستیم که معلماش مرد است. اگر مدرسه معلم زن داشته باشد خیلیها دخترانشان را میفرستند. ما به صورت پایلوت در چند روستا معلم زن فرستادیم و کلاسها هم مختلط نبود همه خانوادهها اجازه دادند تا دخترانشان در مدرسه حاضر باشند. اما امکانات نداریم تا این طرح را در کل شهرستان اجرایی کنیم و حالا تقریباً همه مدارس ما مختلط است. او درباره آمار ترکتحصیل دانشآموزان در این شهرستان میگوید: متأسفانه بالای 50درصد از دانشآموزان در گذر از مقاطع تحصیلی ترکتحصیل کردهاند. هماکنون در پایه ابتدایی هفت هزار و 550 دانشآموز داریم ولی در مقطع متوسطه اول این رقم به 3 هزار و 500 نفر میرسد. این یعنی نصف دانشآموزان در مقطع پایه اول ترکتحصیل میکنند. اسفندیاری با اشاره به اینکه بسیاری از دانشآموزان روستایی بهدلیل قطع سرویس رفتوآمد به مدرسه و دور بودن مسیر مجبور به ترک تحصیل میشوند، میگوید: بهدلیل نبود مدرسه در برخی روستاها، دانشآموزان مجبورند به روستای دیگر برای تحصیل بروند و گاه مسیری که باید طی کنند طولانی است آموزش و پرورش درگذشته سرویسهایی را برای رفتوآمد آن ها تهیه میکرد اما طی سالهای اخیر بهدلیل کمبود اعتبارات این سرویسها تأمین نشده و دانشآموزان مجبورند پیاده به مدرسه بروند، این موضوع نیزمنجر به ترکتحصیل برخی از آن ها شده است
در گزارشهای رسمی وزارت آموزش و پرورش، استان های سیستان و بلوچستان، خوزستان، آذربایجانغربی و هرمزگان از جمله استآن هایی اعلام شده که دختران در برخی از مناطق آنجا از تحصیل محروم هستند. این گزارشها نشان میدهد که ادامه تحصیل برای دانشآموزان مناطق روستایی بویژه دختران چندان آسان نیست؛ دوره ابتدایی با تحصیل در کلاسهای چند پایه و کمترین امکانات سپری میشود. پس از اتمام دوره ابتدایی، ممکن است در روستای محل زندگی دبیرستانی وجود نداشته باشد بنابراین دانشآموزان باید کیلومترها آنطرفتر به دبیرستان روستای مجاور بروند که برخی به خاطر نداشتن پول سرویس مدرسه، این مسیر را پیاده طی میکنند. البته آموزش و پرورش، مدارس شبانه روزی را تأسیس کرده تا دانشآموزان روستاها در آن تحصیل کنند اما این مدارس در همه شهرستآن ها وجود ندارد. سختیهای تحصیل موجب شده، بسیاری از دانشآموزان با اتمام دوره ابتدایی ترکتحصیل کنند و همین امر منجر به کاهش نرخ پوشش تحصیلی دوره متوسطه شده است. موضوعی که برخی از معلمان روستا به خبرنگار ما میگویند. عزیز محمدیمنش، معلم روستاهای لرستان دراین باره میگوید: برخی از خانوادهها دخترانشان کلاس پنجم را که پشتسر میگذارند دیگر اجازه نمیدهند که در مقاطع بالاتر درس بخوانند. برای اینکه در روستاها مدرسه وجود ندارد و دانشآموزان دختر باید به روستاهای اطراف بروند که پدرها این اجازه را نمیدهند. از سوی دیگر اگر بخواهیم در روستا چادری برپا کنیم تا مدرسهای برای دانشآموزان راهاندازی کنیم معلمی وجود ندارد. راه دور است و معلمها علاقهای به حضور در مدرسه عشایر و روستا ندارند. وی با اشاره به اینکه در برخی از روستاها مدرسه شبانهروزی هم وجود ندارد، میگوید: اگر مدرسه شبانهروزی در برخی روستاها وجود داشت خیلی از دخترها میآمدند و درس میخواندند اما این نوع مدرسه هم گاه وجود ندارد. محمدی ازدواج در سن پایین را از عوامل دیگر خروج از تحصیل دانشآموزان میداند و میگوید: معلم روستایی در میانکوه شرقی استان لرستان هستم و بیش از 20 دانشآموز دارم که نصف آن ها دخترند. آن ها در محیط محدود بزرگ میشوند و فکر میکنند همه دنیا همان کوه و روستا و قوم و خویششان است، خیلی از دخترها در همان دوران کودکی نامزد میشوند، وقتی 12 ساله شدند میروند سر خانه و زندگی شان. همین تابستان امسال سه تا از دانشآموزان دخترم ازدواج کردند. اگر مدرسه باشد خیلی از دخترها درس میخوانند حتی اگر مدرسه شبانهروزی هم باشد خیلیها استقبال میکنند. امکاناتی در روستاها نیست که دخترها را آگاه کند برای همین همیشه بهعنوان یک فرد ضعیف هستند. بعضی خانوادهها هم این اعتقاد را دارند که دخترها نباید از خانه بیرون روند که این مزید بر علت میشود.متأسفانه در روستاها برخی از خانوادهها به دانشآموزان دختر بها نمیدهند. دخترها از صبح تا غروب کار میکنند. وضع پسرها خیلی بهتر است. پسرها بیشتر از دخترها درس میخوانند معمولاً پسرها تا کلاس نه و 10 میروند و بعد چون درس خواندن برایشان گران است وارد بازار کار میشوند که شغل بیشترشان هم چوپانی است. مریم مرادی یکی دیگر از معلمانی است که 13 سالی میشود در روستاهای استان خراسان شمالی درس میدهد. او به مشکلات رفت و آمد دانشآموزان اشاره میکند و میگوید: سال گذشته 98 دانشآموز داشتم که امسال هفت نفرشان به خاطر راه دور به مدرسه نیامدند و هفت نفر دیگر هم به خاطر مختلط بودن مدرسه نتوانستند ادامه تحصیل دهند. خانوادهها به خاطر دور بودن مدرسه و مختلط بودن اجازه نمیدهند که فرزندانشان در مدرسه درس بخوانند که به نظرم آموزش و پرورش باید تصمیمگیری جدیتری در این موارد داشته باشد. وی میگوید: مدارس مختلط آسیبهای خود را دارد و خب در اینجا هم روستا محیط کوچکی است دختر و پسر اگر با هم معاشرت کنند مردم پشت سرشان حرف میزنند خیلی وقتها این اتفاق میافتد و خانواده هم متوجه میشود و دیگر اجازه ورود دختر را به مدرسه نمیدهد. در روستاها مدرسه وجود ندارد به غیر از مشکلات موجود برای رفتوآمد دانشآموزان روستایی، فضای مدارس و تجهیزات موجود نیز مناسب نیست. تحصیل در کپر، کانکس و کلاسهای درس فرسوده بخشی از مشکلات مناطق روستایی است، از سوی دیگر با رسیدن فصل سرما وجود بخاریهای نفتی و استاندارد نبودن سیستم گرمایشی از دیگر مشکلات دانشآموزان است. اسفندیاری معاون آموزشی اداره آموزش و پرورش شهرستان راز و جرگلان در این باره میگوید: بیشتر ترکتحصیل دخترها به خاطر نبود مدرسه است در بسیاری از روستاها در متوسطه اول و دوم مدرسه نداریم. هیچ خانوادهای هم راضی نیست که دانشآموز دختر و پسرش در سن بلوغ در کنارهم باشد این فرهنگ در روستاها وجود دارد. براساس آمارها 90 درصد کلاسهایمان در متوسطه اول مختلط هستند. دانشآموزان در سن بلوغ یعنی 14 سالهاند ما برای داشتن برخی از دانشآموزان در کلاس درس با خانوادهها بسیار صحبت کردیم، برخی خانوادهها هم قبول نکردند. وی با اشاره به اینکه بسیاری از معلمها مرد هستند و خانوادهها درباره معلمهای مرد هم مقاومت میکنند، میگوید: برخی خانوادهها میگویند که ما نمیخواهیم دخترانمان را به مدرسهای بفرستیم که معلماش مرد است. اگر مدرسه معلم زن داشته باشد خیلیها دخترانشان را میفرستند. ما به صورت پایلوت در چند روستا معلم زن فرستادیم و کلاسها هم مختلط نبود همه خانوادهها اجازه دادند تا دخترانشان در مدرسه حاضر باشند. اما امکانات نداریم تا این طرح را در کل شهرستان اجرایی کنیم و حالا تقریباً همه مدارس ما مختلط است. او درباره آمار ترکتحصیل دانشآموزان در این شهرستان میگوید: متأسفانه بالای 50درصد از دانشآموزان در گذر از مقاطع تحصیلی ترکتحصیل کردهاند. هماکنون در پایه ابتدایی هفت هزار و 550 دانشآموز داریم ولی در مقطع متوسطه اول این رقم به 3 هزار و 500 نفر میرسد. این یعنی نصف دانشآموزان در مقطع پایه اول ترکتحصیل میکنند. اسفندیاری با اشاره به اینکه بسیاری از دانشآموزان روستایی بهدلیل قطع سرویس رفتوآمد به مدرسه و دور بودن مسیر مجبور به ترک تحصیل میشوند، میگوید: بهدلیل نبود مدرسه در برخی روستاها، دانشآموزان مجبورند به روستای دیگر برای تحصیل بروند و گاه مسیری که باید طی کنند طولانی است آموزش و پرورش درگذشته سرویسهایی را برای رفتوآمد آن ها تهیه میکرد اما طی سالهای اخیر بهدلیل کمبود اعتبارات این سرویسها تأمین نشده و دانشآموزان مجبورند پیاده به مدرسه بروند، این موضوع نیزمنجر به ترکتحصیل برخی از آن ها شده است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر